کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

یک هفته خوب با مامان جون و آقا جون ...

1393/4/9 14:35
نویسنده : مامان زهرا
424 بازدید
اشتراک گذاری

بی شک بزرگ که بشی خیلی خاطره های خوبی از مامان جونت داری ،شاید قسمت اعظمی از بهترین دقیقه های عمرت هم دقیقه هایی باشه که با مامان جونت خوش میگذرونی !

علی رغم اینکه مامان جون ۱۲ نوه داره اما همچنان پر صبر و حوصله و با میل و اشتیاق خیلی زیادی با شما بازی میکنه و شما رو هم خیلی خیلی دوست داره !

خوش به حالت قدر مامان جون و آقا جونت رو بدون !

یک هفته بابا جون برای انجام کارهایی رفته بود بندرعباس و کیش که من و تو و عمه مریم و عمرانه هم رفتیم پیش مامان جون و اقا جون و کلی خوش گذروندی شما !

بیل و کلنگتم که همیشه همراهته !

آب بازی و خاک بازی و ...

مدام میرفتی روی باسکول و خودت رو می کشیدی !!!

یه حشره من رو نیش زده و بود و پتو رو انداخته بودیم توی افتاب تا اگر حشره توی پتو هست بره که امان از دست شما مگه میذاشتی پتو روی طناب بمونه ؟

میرفتی هی پتو رو تکون تکون میدادی !

از لب جوی هم که کلا تکون نمیخوردی ،روزی چند دست لباس و پمپرز بود که برات عوض میکردیم و باز ...

در ضمن نترس هم تشریف داری !!!

داری واسه عمه مریم و مامان جون میرقصی !

دست مامان جون رو میکشی ببریش اب بازی !

انقدر این شلنگ اب رو باز کردی و خودت رو خیس کردی که مجبور شدیم کلا شیر رو باز کنیم !

لم دادی روی تخت و فتیر میخوری !

خیلی دلت میخواست کبریت بازی کنی که مامان جون داشت باهات سر و کله میزد !

اینم روزی که بابایی اومد دنبالمون و برای شما شیر آورده بود !

گل انداختن لپت رو ببین !؟

این نتیجه هوای پاک و سالمه !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)