بای بای پمپرز ...
سلام مامانی ...
من از قلب یکی از سخت ترین پروژه های زندگی باهات صحبت میکنم ،پروژه از پوشک گیرون !
الان حدودا یه ۱۰ روزیه که شروع کردیم و اگر خدا بخواد داریم به نتایج خوبی هم میرسیم !!!
امیدوارم هر چه زودتر نتیجه بگیریم ...
این عکس فکر کنم خیلی گویا باشه !
سلام مامانی ...
من از قلب یکی از سخت ترین پروژه های زندگی باهات صحبت میکنم ،پروژه از پوشک گیرون !
الان حدودا یه ۱۰ روزیه که شروع کردیم و اگر خدا بخواد داریم به نتایج خوبی هم میرسیم !!!
امیدوارم هر چه زودتر نتیجه بگیریم ...
سه روز اول که خیلی خوب همکاری کردی و با ذوق و شوق میومدی و هر دو کارت رو توی دستشویی انجام میدادی ولی از روز چهارم بهانه گیری و لجبازی هات شروع شد که واقعا صبر و حوصله زیادی میطلبید و زبون روزه خیلی ازم انرژی میگرفت ولی خب به هر حال من خودم رو کنترل میکردم و اصلا باهات بداخلاقی و دعوا نمی کردم !
یه چندین باری هم خودت رو خیس کردی که خب مجبور به آب و آبکشی شدیم و از همه بدتر اینکه از روز چهارم پی پیت (ببخشید) رو هم نگه میداشتی و آخر سر هم توی لباس زیرت میکردی و من طبق مطالعاتم احساس کردم ازش میترسیدی و برای همین اصلا بهت فشار نیاوردم ،فقط هر بار با مهربونی لباس زیر کثیفت رو بهت نشون میدادم و برات توضیح میدادم که جای این کارا توی دستشوییه نه لباس !!!
روز هفتم بعد از یک هفته خونه نشینی بردمت پارک که کلی بازی کردی و برات بلال خریدم و سر چهل دقیقه که سرپات گرفتم اصلا کارت رو انجام ندادی و جیغ و ویغ کردی ،آخه متاسفانه اصلا نمیدونی سرپا چی هست !؟
برای یک ساعت و نیم هم خودت رو کنترل کردی تا اومدیم خونه و توی دستشویی خونه ...
و اما ...
امشب که بعد از شام طبق معمول پی پیت رو نگه داشته بودی بابایی با مهربونی بردت دستشویی و برات توضیح داد و شما هم در کمال تعجب بعد از یک هفته کارت رو توی دستشویی انجام دادی و همگی کلی خوشحال شدیم و دست و جیغ و هورااااا !
احساس میکنم دارم یه خورده نتیجه میگیرم ،البته امیدوارم !
حدودا ۲ هفته دیگه میخوایم برای یک هفته بریم مسافرت ،دلم میخواد تا اون موقع به خود کنترلی بیشتری برسی تو این موضوع !
خیلی خسته ام و نشستن های طولانی مدت توی دستشویی کنار شما باعث شده کمر درد و دست و پا درد بگیرم ،آخه برای هر بار بردنت هم باید بغلت کنم ببرمت و بعد هم که بغلت کنم بیارمت و نازت رو بکشم و ...
راستش رو بخوای احساس میکنم نم کشیدم !!!
تازه به همه اینا اختلال خوابت رو هم که در اثر همین پروژه به وجود اومده بود رو هم اضافه کن ،البته یه دو شبی هست خوب میخوابی والا من دیگه از بین میرفتم !!!
در ضمن شبا به توصیه بابایی پمپرز شورتی پات میکنم و فقط تا حالا یک شب تا صبح خشک بوده پمپرزت ،چون نصفه شب به هیچ وجه راضی نمیشی بیای دستشویی و خاله الهام گفت :فعلا اصرارت نکنم و اول پوشک روز رو بگیرم و بعد هم شب !!!
یک عالمه پست نوشتم (در حد ۲ ماه) ،که فقط نوشتم و وقت ریسایز و آپلود کردن عکسهاشون رو ندارم ،امیدوارم که یک نیروی مضاعف پیدا کنم تا بتونم و بیام وبت رو یه سر و سامونی بدم !
طفلکی دوستامون تبریکات تولدت رو توی پستهای گذشته گذاشتن ،از همه شون ممنونم که یادمون هستن !
البته منم انقدر وقت نداشتم و نت نمی اومدم تازه تونستم کامنت های قشنگ و پرمهرشون رو تایید کنم !
به زودی کلی پست آپ میکنم با عکسهای قشنگ از یک پسر قشنگ ...
دوستت دارم عزیز دلم ...