کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

پسرم از هاپو ترسیده !!!

1393/5/4 16:16
نویسنده : مامان زهرا
352 بازدید
اشتراک گذاری

ویلای عمو امیراینا که رفته بودیم شما انگاری از سگشون ترسیدی !

همون جا هم شب یه وقتایی با صدای پارسش از خواب میپریدی و میگفتی هاپووووو ،منم بهت دلداری میدادم و فکر میکردم که مشکل دیگه برطرف شده اما ...

دیشب که طبق معمول گذاشتمت روی پام تا بخوابی توی تاریکی یهویی گفتی :مامان هاپوووو ،میتَسَم (میترسم) ،منم دیدم داری اشاره میکنی به تمساحی که روی کمدته و یه بچه هم بغلشه !

پا شدم برق رو روشن کردم و نشونت دادم و دیدم خوشت نیومد ،اصرار نکردم ،از اتاقت آوردمش بیرون ولی امروز بابایی آوردش و بهت معرفیش کرد و شما هم ازش خوشت اومد و نشستی واسش کتاب خوندی ...

یادش به خیر این تمساحه رو بابایی قبل از عقدمون برام خرید به عنوان کادوی فانتزی عقد ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عطیه
25 آذر 93 21:43
قربون کیان جون بشم من
مامان زهرا
پاسخ
خدا نکنه خاله ش