کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

این روزای ما !!!

1393/5/20 15:01
نویسنده : مامان زهرا
568 بازدید
اشتراک گذاری

همچنان هوا گرمه و من و تو با هم کلی خوش میگذرونیم !

دیروز بابایی که اومد خونه من سر نماز بودم ،یه دسته پول داد بهت و گفت :اینو بده به مامانت !

تو هم گفتی :بِییم بستنی بِخَییم ،بوخوئَم !

کلی از دستت خندیدیم ،حسابی شیرین زبون شدی و ماشاالله حرف زدنت خیلی رشد کرده !

داری سعی میکنی لباسهات رو دربیاری یا خودت بپوشی که البته خیلی موفق نمیشی ...

هنوز هم برای دستشویی رفتن مامان رو کلی اذیت میکنی و من از دست شما حسابی دست درد و کمر درد گرفتم !

خب ،همچنان هر روز میریم پارک ...

عاشق این کلاهتم !!!

قربون این ادا و اطوارای قشنگت ...

وقتی بابایی توی پارک به ما میپیونده و شما رو کلی تاب میده !

عاشق این استخر آبی و حواسم نباشه میری آب بازی !!!

یه شب که داشتیم با عمو امیر اینا میرفتیم شام پارک ،آنوشا خانوم داره توی ماشین با شما لی لی حوضک بازی میکنه تا مثلا شما سرگرم بشی ...

وقتایی که تلفن رو میگیری دستت و خیلی قشنگ با طرف پشت گوشی حرف میزنی !

الویه که درست میکنم شما باید دقیقا همینطوری بشینی روی کابینت و سیرررررر از توی کاسه بخوری !

یه شب که رفتیم یه پارک توی شهر نفت ،اسمش نمیدونم چی بود !؟

بعدشم که رفتیم پاتوق جدیدمون کافه پرشین بر اتوبان ارتش ...

خیلی چشم انداز قشنگی داره و صد البته خوراکیهای خوشمزه و بستنی های مورد علاقه شما !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)