کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

نهار یک روز تعطیل !

1393/7/25 22:44
نویسنده : مامان زهرا
419 بازدید
اشتراک گذاری

امروز با بابا جونی تصمیم گرفتیم بریم یه خورده بگردیم و بعد هم نهار بریم بیرون ...

خیلی خوش گذشت بهمون ،مخصوصا با شیرین کاریها و شیرین زبونی های جنابعالی !

بعد از گشت و گذار خیلی گذری رفتیم فست فود لیدوما ،رو به روی پارک قیطریه !

غذاش خوب بود ،فقط رویه صندلی هاش خیلی افتضاح شده بود که برام جالب بود چرا رسیدگی نمیکنن !!!

و مشکل اینه که شما فست فودی نیستی و جز سیب زمینی سرخ کرده توی رستورانهای فست فود چیزی نمیخوری و اغلب گرسنه برمیگردی ...

به همین خاطر بیشتر به خاطر شما میریم سراغ غذاهای سنتی و کبابهای سالم ،البته خدا رو شکر من و بابایی هم اصلا به فست فودها خیلی علاقه نداریم و جز یه وقتایی ،اونم بیرون سوسیس و کالباس و ژامبون و ... نمیخوریم !

خدا رو شکر که عادات غذایی تو به خودم رفته و مثل مامانی اهل میوه و سبزیجات و غذاهای سالمی ،مثلا توی خونه سر سالاد و میوه یا مثلا ساقه کرفس یا کلم بروکلی خام دعوامون میشه ،یه وقتایی انقدر سالاد میخوری که اشتهات کور میشه و نهارت رو بعد از بیدار شدن میخوری ،البته اینم بگم که بابایی هم سالم غذا میخوره اما کلا بد غذاست و خیلی اهل سبزیجات و میوه نیست ...

جدیدا موقع بیرون رفتن از خونه کلی ادا و اطوار درمیاری و جدیدترین تفریحت اینه که تا کفشهات رو میپوشی میدوی از پله ها میری بالا !

مثلا میخواستم سرگرمت کنم ،بهت گفتم بشین ازت عکس بگیرم !

تا عکس گرفتم در رفتی ...

توی آسانسورم گرمت شد و ژیله ت رو درآوردی !!!

داری با جدیت دکمه های روی ریموت در رو فشار میدی که در باز شه ،شیطون !

با بابا پیش به سوی ماشین !

به قول خودت بِ بِ وِ !

بابا داره سرت رو گرم میکنه تا غذا حاضر بشه !

یه وقتایی هم از این اداها از خودت درمیاری ،بعله !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)