تولد مامان زهرا !
امروز تولدم بود ... سی سالم تموم شد و وارد دهه چهارم زندگیم شدم ... واقعا دیگه احساس میکنم بزرگ شدم ,مخصوصا اینکه امسال مادر هم میشم و با اومدن تو به زندگیم ,زندگی رنگ و رخ دیگه ای میگیره ! خدابیامرزه مامانمو ,همیشه میگفت که برای معاینات ماه آخر رفته بوده بیمارستان هدایت که دیگه نگذاشتن برگرده خونه چون من داشتم به دنیا می اومدم ,با باباییم تماس گرفته و من خیلی راحت و بدون دردسر سر اذان ظهر به دنیا اومدم ,بعد از اولین الله اکبر ... باورم نمیشه سه دهه زندگی کردم ,یه وقتایی احساس میکنم صد سالمه !!! چقدر زود گذشت ,زود و پر ماجرا ... چقدر هیجان داشتم توی دهه ای که گذشت ... چقدر سختی کشیدم بدون پدر و مادرم ... یک سا...