کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

اندر احوالات ماه پنجم ...

1391/9/11 10:20
نویسنده : مامان زهرا
232 بازدید
اشتراک گذاری

خوب دیگه غریبه و آشنا رو تشخیص میدی و کم کم داری غریبی کردن رو یاد میگیری ...

 

 

 واسه آشناها میخندی و به غریبه ها اخم میکنی و دوست نداری توی بغلشون بمونی ...

با دیدن بابایی ذوق میکنی ولی مامانی رو به هر کسی ترجیح میدی (حتی بابایی) !!!

 

 

خوب دیگه غریبه و آشنا رو تشخیص میدی و کم کم داری غریبی کردن رو یاد میگیری ...

واسه آشناها میخندی و به غریبه ها اخم میکنی و دوست نداری توی بغلشون بمونی ...

با دیدن بابایی ذوق میکنی ولی مامانی رو به هر کسی ترجیح میدی (حتی بابایی) !!!

اگر سیر شده باشی یا شیر نخوای یا شیر توی شیشه ات تموم شده باشه میزنی زیر شیشه و پرتش میکنی ...

دیگه کاملا سعی میکنی شیشه ات رو خودت نگه داری و من هم کمکت کنم ...

وقتی پستونکت می افته سعی میکنی با پشت دستت از افتادنش جلوگیری کنی ,اما نمیتونی ...

با خودت حرف میزنی و ذوق میکنی و ریسه میری ...

انگشت شستت رو هم که هنوز با علاقه میمکی ...

یه وقتایی دوست داری انگشت شست و یا سبابه ات رو با پستونکت هم زمان بمکی و یه وقتایی هم همه رو باهم ...

آبریزش دهانت هم کلی کم شده ...

پوسته های سرت هم دیگه خبری ازشون نیست ...

بغلت که میکنم دهانت رو میاری جلو تا بینی من رو لیس یزنی ...

به تلویزیون بیش از پیش علاقه نشون میدی و در حین دیدنت اگر من سر به سرت بذارم و تلویزیون رو خاموش کنم سرت رو به اطراف میچرخونی و واکنش نشون میدی ...

وقتی روی زمین میذارمت اول به پهلو و بعد دمر میشی و بعد هم کلافه از اینکه نمیتونی دوباره طاق باز بشی شروع میکنی به غرغر کردن ...

شب ها توی خواب روی رختخواب  180 درجه میچرخی و مدام باید چکت کنم ...

اشیا رو محکم توی دستت میگیری و به سختی میشه از دستت بیرون کشید ...

وقتی کتاب برات میخونم سعی میکنی دستت روی نقاشیهای کتاب بکشی و لمسشون کنی ...

زمان بیشتری رو توی کالسکه بیدار میمونی و به اطرافت خوب توجه میکنی ...

از کلاه زمستونیت بدت میاد و وقتی سرت میکنم کلافه میشی ...

نسبت به پیش بند هم واکنش نشون میدی و انگار خیلی ازش خوشت نمیاد چون مدام میکشیش ...

اگر لباسی رو تنت کنم که دوست نداشته باشی یقه اش رو میکشی و سعی میکنی آستینش رو با کمک لثه هات دربیاری از تنت ...

همچنان خوب میخوابی ...

و همچنان برای شیر خوردن اذیت میکنی البته یه وقتایی ...

یه جورایی هم همش بی قراری ,فکر کنم یه مروارید تو راهه ...

قد :70

وزن :9

دور سر :43,5

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)