مامان و کیان تنهایی ...
امشب اولین شبی هست که من و شما تنها هستیم و باید تنها بخوابیم ...
آخه همین نیم ساعت پیش بابایی رفت به سمت قم !
امشب مادربزرگ بابایی (مادر آقاجون) عمرش رو داد به شما و فوت کرد و همه برای مراسم خاکسپاری و ختم رفتن قم و بعد هم ونان ...
مامان جون هم نگذاشت من و شما بریم ,آخه گفت الان روستا خیلی سرده و ممکنه شما سرما بخوری !
خدا رحمتش کنه ,امیدوارم روحش قرین رحمت الهی باشه ...
امین !
راستی امروز بعد از ظهر که خونه خاله فری اینا بودیم خاله فری عکسی رو که توی 16 روزگیت ازمون بی هوا انداخته بود و داده بود و داده بود روی شاسی چاپ کرده بودن رو بهمون داد ,با دیدن این عکس احساس خیلی خوبی بهم دست میده !
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی