کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

ملچ ملوچ ...

1391/12/2 15:22
نویسنده : مامان زهرا
492 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح میخواستیم بریم خرید ,اما شما از اونجایی که لثه هات دیگه خیلی میخاره همش غرغر میکردی و اصلا مهلت نمیدادی من حاضر بشم !

آخه همیشه من اول خودم لباس میپشم و بعد هم به شما لباس میپوشونم تا کلافه نشی ...

خلاصه اینکه نشوندمت توی هال روی زمین و رفتم توی اتاق ,در حالی که هنوز شما غرغر میکردی !!!

بعد از یکی دو دقیقه دیدم دیگه صدات نمیاد ,یک آن ترسیدم ...

اومدم توی هال دیدم بعــــــــــــــــــــــله ,گوشی تلفن رو برداشتی و ملچ و ملوچ داری میخوریش و لذت میبری ...

اینم از روزگار ما که شما فعلا توی مرحله تجربه های دهانی هستی ,همه چیز رو میخوری ,دقیقا همه چیز رو ,البته به جز دستمال کاغذی !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

گیلاسی
3 اسفند 91 7:52
بازم خوبه که دستمل کاغذی رو نمیخره یاسی من تا غافل میشم جعبه دستمال کاغذی کف خونست و سام فکر میکنم یه کوه خامه قنادی جلوشه میزاره تو دهنش تا جایی اون اخراشو با زور میچپونهههههههه

ماشاله به این گل پسر کلی اقاست بچممم



مریم جون کیان خیلی از چیزا رو حتی سمت دهانش هم نمی بره بچم ,میترسم از همین الان بدغذا باشه ,همون همه چی بخوره بهتره ...