کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

خاطره خوب روز تولد !

1392/4/12 12:33
نویسنده : مامان زهرا
929 بازدید
اشتراک گذاری

جشن تولدت رو هفته دیگه برگزار میکنیم ...

میدونم یه خورده بی نمکه مامانی ،اما این هفته هنوز آماده نبودیم برای برگزاری جشن ...

هنوز یه خورده از خریدها مونده و من هم به خاطر اسباب کشی کلی خسته هستم !

دیروز تمام لحظه ها رو با یاد پارسال سر میکردم و برای شما هم توضیح میدادم ...

قرار بود از صبح با بابایی بریم بیرون ،ولی خوب بابایی کاری براش پیش اومد و قرارمون شد برای عصر ...

عصر یه سر رفتیم خونه خاله فری پیش خاله ها و بعد از اونجا رفتیم خیابون سهروردی و برای خونه جدید پرده های جدید سفارش دادیم ،شیدهای خوشگل !

از اونجا هم با بابا تصمیم گرفتیم بریم برج میلاد و بعد از بازدید از برج شام بخوریم !

زمانی که رسیدیم تایم بازدید تموم شده بود و ما هم به خوردن شام و گشت زنی توی محوطه بسنده کردیم ...

میخواستیم یک کیک کوچولو هم بگیریم که متاسفانه قنادی ها بسته بودن !

راستی توی برج شما برای اولین بار کلی پیاده روی کردی ،هر کی میدیدت عاشقت میشد !

توی خیابون سهروردی ،در حال نق زدن !

توی خیابون سهروردی ،در حال نق زدن !

حدودا ده دقیقه بعدش برای یک ساعت و نیم خوابیدی و کار ما رو برای انتخاب و سفارش پرده آسون کردی !

و بعد رفتیم برج میلاد ...

از آب نمای داخل برج خیلی خوشت اومده بود !

رفتیم فود کورت که غذا بخوریم ولی شما هوس پیاده روی کردی !

بابایی همش نگرانت بود که خدای نکرده زمین نخوری !

رفتی یه سر به اسباب بازی فروشی زدی ...

 دور سالن گشتی ...

 

رفتیم غذا سفارش دادیم و منتظر موندیم ،البته در معیت شما و در حال پیاده روی و عکاسی ...

غذا رو از باربیکیو مغولی خریدیم ،بدک نبود !

برای من کباب میگو مغولی و برای بابایی کباب فیله مرغ مغولی ...

شما هم از هر دوش خوردی ،در واقع برای اولین بار میگو خوردی و خوشت هم اومد !

برای اولین بار پله برقی هم سوار شدی !

بعدشم اومدیم خونه و شروع کردی به بهم ریختن اتاقت و تا اومدم بیام تو خواستی در رو ببندی ...

داشت یادم میرفت !

اینم یک عکس از شام خوردنت ...

جالبه بگم که گذاشتن این پست یه ۳-۲ ساعتی طول کشید ،اما از دست تو !!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

برادر sunnyخانم
26 تیر 92 22:10
وای وای کاش منم اونروز میومدم برج میلاد یه دل سیر کیان رو میچلوندم...
عکس ها خیلی زیبا بودن تشکر
ضمنا کفش هاش خیلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی خشکلن



جدا !؟

خواهش میکنم !

نبودین یه چند وقت !!!

یا بودین و کامنت نمیگذاشتین !؟

بابت کالج ها هم مرسی ،خودم هم خیلی دوستشون دارم !