کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

به بهانه دو ماهگی ...

1391/6/14 16:43
نویسنده : مامان زهرا
235 بازدید
اشتراک گذاری

دو روز از دو ماهه شدنت میگذره و من تازه وقت کردم واست بنویسم !

 

 

اونم تو چه شرایطی !؟

 

تو شرایطی که شما واکسن های دو ماهگیت رو زدی و ساعت 3 صبحه و من شما رو گذاشتم روی پام و تکون میدم که از خواب نپری !

دو روز از دو ماهه شدنت میگذره و من تازه وقت کردم واست بنویسم !

 

 

اونم تو چه شرایطی !؟

 

تو شرایطی که شما واکسن های دو ماهگیت رو زدی و ساعت 3 صبحه و من شما رو گذاشتم روی پام و تکون میدم که از خواب نپری !

آخه یه خورده بی تابی میکنی و راستش رو بخوای من هم از ترس بالا رفتن تب شما و خدای نکرده تشنج خوابم نمیبره !!!

 

البته توی چند تا مقاله پزشکی خوندم که نوزادان زیر 6 ماه بر اثر بالا رفتن تب تشنج نمیکنن ,اما خوب چه کار کنم استرس دارم ...

 

هر روز که میگذره بهت بیشتر وابسته میشم و بیشتر دلم میخواد بغلت بگیرم و باهات حرف بزنم ...

مخصوصا اینکه تازگیا من و بابایی رو میشناسی و با نگاهت بهمون این رو خوب میفهمونی و باعث میشی ما بیشتر از پیش ذوق زده بشیم ...

بابا حسین روزایی که خونه است اصلا به من مهلت نمیده که تو رو داشته باشم و تمام کارهای تو رو تقریبا خوش انجام میده و میگه از این موضوع لذت میبره و با یک خنده تو تمام خستگی هاش از تنش درمیره ...

 

کیان عزیزم ,مرسی از اینکه اومدی و به خونه ما رنگ شادی زدی ...

 

قلبمون پر شده از مهر و محبتت کوچولو ...

دوستت داریم ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)