اندر احوالات ماه سوم ...
به قول دکتر پروند (پزشک متخصصت) ماه سوم تولد نی نی ها ماه عسل مامانا و باباهاست ...
دیگه خنده هات ارادی شدن ...
بابایی و مامانی رو کاملا میشناسی و براشون ذوق میکنی ...
اون کولیک لعتنی هم بار و بندیلش رو بسته و کم کم داره میره ...
یه شب هایی هم دیگه واست صدای سشوار نمیذاریم ...
به قول دکتر پروند (پزشک متخصصت) ماه سوم تولد نی نی ها ماه عسل مامانا و باباهاست ...
دیگه خنده هات ارادی شدن ...
بابایی و مامانی رو کاملا میشناسی و براشون ذوق میکنی ...
اون کولیک لعتنی هم بار و بندیلش رو بسته و کم کم داره میره ...
یه شب هایی هم دیگه واست صدای سشوار نمیذاریم ...
قطره "کولیک از" رو هم دیگه مرتب بهت نمیدم ...
شب ها خیلی خوب میخوابی و فقط برای شیرخوردن بیدار میشی ...
دیگه کاملا شیرخشکی شدی و علی رغم میل مامان فقط شیرخشک میخوری و وقتی مامان میخواد بهت سینه بده جیغ میکشی و سرت رو برمیگردونی ...
شیر مامان هم دیگه داره خشک میشه ...
دکترت گفته شیرخشک بخریم و واست بذاریم کنار ,چون اگر ت-ح-ر-ی-م بشیم دیگه شیرخشک نیست و شما اذیت میشی ,بابایی هم حسابی افتاده به شیرخشک خریدن و کنار گذاشتن ...
بابایی کلی پمپرز پریما توی سایزهای مختلف هم خریده و کنار گذاشته ,نکنه شما کم بیاری ...
به سمت صداها کاملا برمیگردی و صداها رو تعقیب میکنی ...
اشیا رو که جلوی صورتت میگیرم تعقیبشون میکنی ...
مامانی و بابایی رو کاملا میشناسی ...
مدام نیم خیز میشی و با کشیدن شلوارت سعی میکنی بلندشی ...
تمایل با ایستادن داری و وقتی که دست هات رو میگیریم می ایستی ...
وقتی بیرون میریم زمان بیشتری رو توی کالسکه بیدار میمونی ...
توی خونه یه وقتایی میذارمت توی کریرت جلوی تلویزیون و شما تلویزیون میبینی ...
اجسام رو برای مدت کمی توی دستت نگه میداری ...
یه وقتایی شی رو که توی دستته به سمت دهانت میبری ...
هر روز شیرین و شیرین تر میشی !
قد :64,5
وزن :7,660
دور سر :41,5