کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

تفهیم نیاز به مامان با مشت ...

1391/9/9 13:06
نویسنده : مامان زهرا
258 بازدید
اشتراک گذاری
امروز بعد از ظهر که پیش همدیگه خوابیده بودیم توی هال شما شروع به غرغر کردی که من بیدار بشم و شیرت رو درست کنم ...

 

من هم که خیلی خوابم میومد سعی کردم به قول معروف بی محلت کنم تا دوباره خوابت ببره !

اما ...

همینطور که زیر چشمی می پاییدمت یهو به پهلو برگشتی و با دستت ضربه ای مثل مشت زدی به لپم و سعی کردی بیدارم کنی ...

بعد از اینکه دیدی باز هم بیدار نمیشم کلافه شدی و برگشتی طاق باز شدی و دو دستی پتوت رو روی سرت کشیدی و سعی کردی بخوابی !

اما انگار نمیشد ,از گرسنگی خوابت نمیبرد ,چنان جیغی کشیدی که خواب کاملا از سرم پرید و بعد از اینکه کلی چلوندمت بهت شیر دادم ...

و به این ترتیب توی چهار ماه و بیست و هشت روزگیت تونستی منظورت رو با لمس کردن به مامانی بفهمونی ...

قربونت برم !

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)