کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

کیان و گوشی تلفن !!!

1392/1/26 19:17
نویسنده : مامان زهرا
1,046 بازدید
اشتراک گذاری

راستی این پست رو باید صبح میگذاشتم ,نرسیدم ,حالا میگذارم !!!

کلا شما عاشق هر چیزی غیر از اسباب بازی هاتی ,یا حداقل اونها رو از اسباب بازی هات بیشتر دوست داری ...

صبح داشتم اتاق خواب رو مرتب میکردم که دیدم از جیغ و ویغ های این روزای شما خبری نیست و حتی غرغر هم نمیکنی ,اومدم بهت سر بزنم که دیدم بعـــــــــــــــــــــله مشغولی اساسی ...

اونم با چی !؟

با گوشی نازنین تلفن !!!

حالا چطوری در پشت گوشی رو باز کرده بودی و باطریش رو درآورده بودی الله اعلم ...

اومدم دیدم حسابی مشغولی ...

با صدای چلیک دوربین سرت رو بلند کردی و با اعتماد به نفس کامل و لبخند بر لب زل زدی به من که چیه !؟

تازه خوشحاااااااااااال هم بودی !

و دوباره مشغول شدی ...

بعدم دیدی مامان عکاس ول کن نیست ,دست هات رو باز کردی یعنی بغلم کن !

من نمیدونم این ابر پشت گوشی رو چه جوری کندی تو !؟

 

راستی این لباست دیگه انگاری کوچیک شده ,ولی جه کار کنم آخه خیلی دوستش دارم ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

آرام
26 فروردین 92 23:05
خوب مامانش برو یه سایز بزرگترشو بگیر براش دیگه خرابکاریها شروع شددددددددددددد



چشم خالش ...
مرجان.مامان آرش
27 فروردین 92 13:49
اي جونم.
يعني شيطنته كه از چشماش ميباره.


شما لطف دارین !
رالیا
28 فروردین 92 1:28
زهرا جون حالا کجاش رو دیدیییییییی اگر اول کار گوشی رو ناکار کرده خدا به دادت برسه با شیرین کاریهای بعدی کیان جونم این ژستا رو نگیر جون خاله این دندونای من خیلی کاربرد داره ها البته الان با دیدن عکسات بی حس شده قوربونت بشم
سميرامامان آوا
28 فروردین 92 11:49
قربونت برم چه لباس نازي داري ،فضول خاله منم لباسهاي آوا روكه دوست دارم به زور تنش ميكنم
Sunny
28 فروردین 92 19:55
سلام فكر كنم اسم اين پستو بايد ميذاشتيد "مهندس كيان خان"! چه متفكرانه هم داره با گوشي ور ميره...
مرجان- مامان بنیتا
1 اردیبهشت 92 15:27
خب مامانیش باید از یه جا شروع کنه چون در اینده باعث افتخار تون قرار بشه اخه قرار

کیان جان یه مهندس بش



خدا کنه خاله !