شکمو ...
امروز برات چلو گوشت درست کرده بودم ,بسیار خوشمزه ...
3-4 تا قاشق که خوردی دیگه نخوردی !!!
منم که دارم سعی میکنم بی خیال این خوردن نخوردن های مقطعیت بشم سینی غذات رو جمع کردم و رفتم غذای خودم رو آوردم ,سالاد الویه !
تا اومدم بخورم دیدم انگاری دلت خواست ,از سیب زمینی و تخم مرغش بهت دادم و دیدم که بعـــــــــــله خوشت اومده و دهانت رو باز کردی برای قاشق بعدی !
منم یه 6-5 تا نوک قاشق بهت دادم ,الویه هم پر از فلفل سیاه و شوید و پیازچه بود !!!
بعد از اینکه غذام تموم شد دیدم دهانم داره میسوزه ,نمیدونم اون الویه رو شما چه طوری انقدر با علاقه خوردی !؟
نوش جونت ,فقط امیدوارم فلفلش کار دستمون نده ...
راستی فکر کنم دیگه دوره آرامش و پست گذاشتن با خیال راحت به پایان رسیده ,تایپ این پست یه نیم ساعتی طول کشید چون شما به شدت عاشق سیم شارژر لب تاپ هستی و هر جا باشی سریع خودت رو میرسونی بهش ...
راستی امروز سالگرد فوت عمه زهراست ,یادش به خیر ,خیلی جوون بود ...
روحش قرین رحمت الهی ...
مامانم میگفت اسم من رو عمه زهرا انتخاب کرده ,حیف که گلچین روزگار امانش نداد !