تحول جدید ...
یک تحول جدید تو راهه ...
احتمالا اسباب کشی داشته باشیم !
فقط موندم با شما من چه جوری اسباب کشی کنم !؟
همین دیشب که عمو سیداینا خونه مون بودن تا یک لحظه ازت غافل شدم رفتی سر کابینت و تا بابایی اومد بگیرتت سطل روغن رو خالی کردی وسط آشپزخونه !!!
بابایی فقط لباس خودش و شما رو درآورد و بردت حمام ،منم یه نیم ساعتی مشغول تمیز کردن کف آشپزخونه و کابینت بودم !
وای نمیدونی چقدر سخت بود ،مگه پاک میشدن این روغنا !؟
یک رول حوله کاغذی رو مصرف کردم تا تمیز شد !!!
روغن فدای سرت ،این روزا مدام میترسم از اینکه اتفاقی برای خودت بیافته !!!
همین چند روز پیش سفره رو از روی کانتر آشپزخونه کشیدی و نزدیک بود خورش داغ بریزه روت مامانی گلم !
مدام هم میخوای که بغلت کنم ،مچ های هر دو دستم و کمرم به شدت سر این موضوع درد میکنن !
وقتی میخوابی دلم برات تنگ میشه نازنینم ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی