کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

نه ،منه ،جیس !

1392/4/22 18:33
نویسنده : مامان زهرا
358 بازدید
اشتراک گذاری

یه چند وقتی نبودم !

یعنی نتونستم درست و حسااااااااااابی وبت رو آپ کنم عزیزم !

توی این چند روز دیگه کاملا احساس مالکیت پیدا کردی و وسایلت رو برمیداری و میگی منه ،حتی گاهی نسبت به وسایل ما هم احساس مالکیت میکنی !

نه رو دیگه خیلی قاطع و بلند اعلام میکنی ،مثلا اگر بغل بابایی باشی و کسی بخواد بگیرتت خیلی محکم میگی نه نه نه !

معنی کلمه جیز رو هم خوب فهمیدی و به چیزایی مثل چایی ،پریز برق و یا قندون اشاره میکنی و میگی جیس جیس ...

البته یه وقتایی هم به هر چیزی که دستت باشه میگی !!!

روزهای پیش کلی درگیر مهمونی تولدت بودم و بعدش هم یه دو روزی رفتیم ییلاق پیش مامان جون و آقا جون ...

راستی اونجا هم که رفتیم یک کیک و شمع هم خریدیم بردیم ،البته از ساوه !

خیلی اتفاقی رفتیم توی یک قنادی و اتفاقا اون قنادی هم ۲ تا کیک با طرح باب اسفنجی داشت که یه دونه اش رو خریدیم !

مزه اش به اندازه کیک تولدت که از قنادی تینا خریدیم خوب نبود اما بد هم نبود !!!

راستی اونجا از مادربزرگ (مادر مامان جون) هم کادو گرفتی ...

توی دو تا پست جداگونه عکس های تولدت و ییلاق رو میگذارم ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

فرناز مامی علی
23 تیر 92 12:13
من همش میام عکسا و گزارش تولد کیانو بخونم میبینم کلی ملتو منتظر گذاشتیااااااااااااا....:دی



ببخشید فرناز جونم !

والا دوربین و گوشی خودم رو خالی کردم اما بیشتر عکس ها توی دوربین خواهریه !

بیاره ،چشم ،همه ش رو میذارم !
مامان منتظر
25 تیر 92 16:46
ماشاالله کیان جونم؛ فداش بشم بزرگ شده دیگه احساس مالکیت میکنه دوسش دارم یه عالمه



مرسی نازنین !

نی نی جون خوبه !؟
آرام
26 تیر 92 1:20
جونم پسرک با حس مالکیتش


میبینی آرام جون اینام راه افتادن واسه ما !!!
وحیده
27 تیر 92 12:42
خیلی دیر به دیر آپ میکنیااااااااااااااااااا



شرمنده عزیزم !

این روزا این پسره خیلی درگیرم کرده !

میام به زودی ...
دخترک
28 تیر 92 23:28
چه پسر نازی داری ماشالا


مرسی عزیزم !
عاطفه
29 تیر 92 12:34
جونم کیان خوشگلمون



ایشالا همیشه سالم باشی خاله جونم






مرسی خاله جونی !