کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

تولد توی ییلاق!

1392/4/23 23:40
نویسنده : مامان زهرا
734 بازدید
اشتراک گذاری

دو روز بعد از برگزاری جشن تولدت رفتیم ییلاق پیش آقا جون و مامان جون ...

سر راه هم رفتیم ساوه که کیک بخریم و ببریم که اتفاقا قنادی اونجا هم کیک باب اسفنجی داشت !

ما هم خوشحال شمع و کیک گرفتیم و شما دوباره پای کیک نشستی ...

البته اونجا کلی به شما خوش گذشت و یک عالمه باغ گردی داشتی به همراه مامان جون ...

اینم کیان خان چریک ...

قبل از رفتن کلی توی حیاط ساختمون پیاده روی کردی ...

آخ آخ آخ ،خوردی زمین !؟

رفتنه کلی توی ماشین خوابیدی ...

اینم کیک باب اسفجی ...

نشوندیمت روی میز که با کیک ازت عکس بندازیم که تا غافل شدیم در یک هزارم ثانیه با پات زدی توی کیک !

بعد نشستی پیش آقا جون و مامان جون ،بابایی هم کیک رو گرفت جلوی صورتتو شما هم کلی خوردی ...

با مامان جون کلی حیاط و باغ رو گشتی ...

کلی ماشین عمه مریم رو وارسی کردی !

رفتی سراغ بوته های خیار مامان جون !!!

همونجا یک چهارپایه آهنی بود ،روش نشستی ...

و بعد مامان جون کمکت کرد تا اولین خیار از بوته خیار رو شما بکنی !

شما هم کندی و بعد خوردیش !

راستی اونجا که بودیم خودت یاد گرفتی که چه جوری از مانع بلندی که جلوی پاته رد شی !

سعی کرده مرحله به مرحله اش رو برات عکاسی کنم !

اینجا هم رفتی توی کابینت مامان جون و من تا به خودم بجنبم ظرف عسل رو خالی کردی روی فرش !!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)