کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

تند و تند !!!

1392/5/10 11:32
نویسنده : مامان زهرا
785 بازدید
اشتراک گذاری

میای تند و تند یه چیزایی بلغور میکنی و میری ...

احساس میکنم چیزی رو تعریف میکنی اونم با هیجان ولی خوب نمیفهمم چی میگی عسلکم !

خیلی ماهی ...

با اینکه این روزا شاید توی ۲۴ ساعت فقط ۳-۲ ساعت بخوابم اما هر روز عشقم نسبت بهت بیشتر و بیشتر میشه و یک ثانیه هم نمیتونم بی تو باشم !

راستی اینم عکس های افطاری بانک ...

خونه قبل از اینکه بریم !

حسابی تیپ زدیا ،دخترکش !

هی به باباییت میگم این بچه رو نبریم ها ،اونجا سر افطار خوابیدی !

کلی با کیف مامان بازی کردی !!!

بابایی مهربون !

و حمله به سمت میز ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

آرام
14 مرداد 92 0:22
ای جان چه بزرگ شدی خاله


میبینی خاله !!!
صدی
14 مرداد 92 3:37
به به دلم برات تنگ شده بود عسلللللللللللل


ما هم دلمون براي ديدن پاني گلي تنگه !
فرناز
14 مرداد 92 12:25
چه خوبه ها خوش بحالتون کدوم بانک بوده این ؟؟؟

ایکاش این صرافی ها هم به مشتریهاشون افطاری میدادن ما هم افطاری تووپ میرفتیم ...


بانك سامان گلم ، ولي خوب هتل استقلال خيلي وقته كيفيت غذاهاش افت كرده !!!

هستی
14 مرداد 92 14:03
جونم که مردی شده برای خودش با این ژست قشنگش که آقایی میباره ازش


بعله !!!