کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

استودیوی عکاسی !

1391/11/18 23:46
نویسنده : مامان زهرا
399 بازدید
اشتراک گذاری

احساس میکنم کوه کندم ...

جدی میگم !

باور کن ...

 

عکاسی از تو خیلی سخته !!!

این رو دیگه من یکی خوب میدونم ,به خاطر جدی بودنت و اینکه به هر چیزی نمیخندی ,اما خوب بالطبع عکاسی حرفه ای سخت تر هم میشه دیگه !

امشب رفته بودیم آتلیه عکاسی سها تا از شما عکسای ژورنالی بگیریم !

احساس میکنم کوه کندم ...

جدی میگم !

باور کن ...

عکاسی از تو خیلی سخته !!!

این رو دیگه من یکی خوب میدونم ,به خاطر جدی بودنت و اینکه به هر چیزی نمیخندی ,اما خوب بالطبع عکاسی حرفه ای سخت تر هم میشه دیگه !

امشب رفته بودیم آتلیه عکاسی سها تا از شما عکسای ژورنالی بگیریم !

راستش نمیدونم چند درصد عکسا خوب شدن ,آخه شما با اینکه با دوربین غریبه نیستی ولی خوب همکاری نکردی ...

تازه خدا رو صد هزار مرتبه شکر که بابا حسین با این همه مشغله کاری باهامون اومد وگرنه نمیدونم عاقبتمون توی اون عکاسی چی میشد !؟

از صبح هم خاله فری اومد خونه مون برای کمک به من برای آماده کردن خودم و شما !

موهام رو اتو کرد ,ناخن هام رو فرنچ کرد ,لباس هام رو با هم ست کردیم و اووووووووووووووه کلی کار انجام داد کمکم طفلی ...

برای نهار هم از بیرون کباب سفارش دادیم که اصلا خوشمزه نبود !!!

بابا حسین هم همونطور که قول داده بود از ظهر اومد خونه و استراحت کرد تا شب خوب حوصله داشته باشه ...

به خاطر ترافیک خیلی زود راه افتادیم و حدودا 45 دقیقه زودتر از قرار رسیدیم !

از اونجایی که شما توی ماشین خوابیده بودی و ما هم یک کم ضعف کرده بودیم تصمیم به خوردن شیرینی گرفتیم و اتفاقا شیرینیش خیلی خوشمزه بود !

بعد هم که رسیدیم آتلیه حدودا 20 دقیقه وقت صرف دیدن و انتخاب دکور شد و بعد هم رفتیم طبقه سوم برای شروع عکاسی ...

عکاس هم دختر خانوم ظریف و ریزه میزه و پر حوصله ای بود به نام پریسا جون !

اول عکس های خانوادگی رو گرفتیم و بعد هم دکورهای انتخابی رو که البته شما خسته شدی و خوابت گرفت و چهار تا از دکورها موند ,دقیقا همونایی که خیلی دوستشون داشتم !

یه حادثه هم موقع عکاسی از دکور ترازو برای شما افتاد ,دقیقا بابایی کنارت نشسته بود و با دستهاش از دور برای حفاظ درست کرده بود هاااااااااا ,اما شما از پشت افتادی و خدا رو شکر به خاطر کف نرم اونجا هیچ اتفاقی برات نیافتاد ...

اما من خیلی ترسیدم و تو رو چسبونده بودم به خودم و تو هم جیغ میکشیدی ,خیلی بد بود ,یک لحظه از خودم خجالت کشیدم که برای عکاسی از تو اینهمه اذیتت کردیم ...

خانوم عکاس هم گفت وقت بگیرین برای یک روز دیگه برای این 4 تا دکور !!!

حالا نمیدونم کی وقت بشه دیگه !

اما خیلی خسته ام ,بابایی و خانوم عکاس هم خیلی خسته شدن از تلاش برای خندوندن شما ...

هنوز صدای جیغ های خانوم عکاس برای خندون شما توی سرمه ...

منتظر میشم ببینم کی باید برای انتخاب عکس ها بریم ,اما امیدوارم خوب از آب دربیان !

ببخشید اگر اذیت شدی مامانی !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

نرگس
22 بهمن 91 16:20
به سلامتی انشاالله که عکسای خوبی شده باشن. اشکال نداره پیش میاد عوضش عکسای قشنگشو که نگاه کنی همیشه خوشت میاد
فرناز مامی علی
22 بهمن 91 18:59
چه خوب زهرا جون رفتین سها ...بعدا به این همه خستگی میخندی ...انشالا عکسا هم خوب بشه منتظر میشیم اینجا هم برامون ازاون عکسا بگذاری ..کیان خوشگله رو ببوس
گیلاسی
23 بهمن 91 11:15
به سلامتی زهرا جون منتظریم عکسای ژورنالی اقا کیان و ببینیم من حدود 1ماه پیش رفتم و سها رو تو سایتش و چن تا هم مدل انتخاب کردم اما منتظر بودم تا سام قشنگ بتونه بنشینه که الان خدارو شکر میتونه راستی به جز اون 50تومن وردی بریا هر عکس چقدر میگیره ؟؟؟؟؟؟؟؟بعدشم جایی باری استراحت نی نی ها داره ؟؟؟؟؟؟


مرسی عزیزم ...

اون 50 تومن رو ورودی نمیگیره که !!!

موقع تسویه حساب عکس ها حسابش میکنه ...

قیمت عکس ها هم بستگی به اندازه شون داره ,دقیق نمیدونم !

کلا استودیو هاش بزرگه ولی خو توی قسمت رزروشن هم یه پارک بازی برای نی نی ها گذاشتن که به نظر شخصی من گذاشتن بچه توش اشتباهه چون منبع انتقال ویروس خوبیه !

گیلاسی
23 بهمن 91 12:44
اره تو سایتش دیدم که میگه ورودی نداره اما گفتم یحتمل واسه تیلیغه
مرسی از راهنماییت شاید منم تو اسفند سام و ببرممممممم
بوسسسس



خواهش میکنم ,اما از همین الان باید وقت بگیری چون اون روز داشت با یکی از مشتری ها صحبت میکرد میگفت که تقریبا تمام وقت هاشون پره !!!