کیان و مامان و پیاده روی ...
تصمیم گرفتم از امروز هر روز بریم پیاده روی ,به عبارتی کالسکه نوردی !
اینطوری هم من رو فرم میام و هم تو از هوای خوب و آفتاب ملایم بهار بهره میبری ...
امروز برای اولین روز رفتیم سیدخندان و من دفترچه ام رو بردم تا دکتر غددم تاریخ آزمایشم رو تمدید کنه ,بعد هم رفتیم پارک اندیشه و شما سرلاک خوردی و بعد هم رفتیم پاساژ اندیشه که خاله مریم و خاله فری هم اومدن ...
بعدش هم بابایی اومد دنبالمون و من و تو و بابایی با ماشین رفتیم شریعتی برای خرید یخچال جدید !
خلاصه که کلی بیرون بودیم و کلی هم بهمون خوش گذشت !
البته یه تلفات هم دادیم ,اون کلاه سفیده که سرته و خاله فری خریده بود رو گم کردیم ,دیدم دو بار از سرت برداشتی و پرتش کردی هااااااااااا ولی بازم گذاشتمش سرت !
فدای سرت مامان ...
توی حیاط آپارتمان موقع رفتن !
اینم عکس هایی که توی بوستان احسان که سر راهمون بود کنار لاله های بهاری ازت انداختم !
اینم توی پارک اندیشه در حال خوردن سرلاک عصرانه !