کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

گردش تو خونه با روروئک !!!

1392/1/19 23:57
نویسنده : مامان زهرا
846 بازدید
اشتراک گذاری

این پست رو باید دیروز میگذاشتم ,اما از اونجایی که دیروز رفتم بیرون و دیر اومدم و این حرفاااا ,یادم رفت !

البته امروز هم همچین خونه نبودیم هااااااااا !!!

اینم تیپ امروزت که برای اولین بار صندل پات کردم و کلی خوش تیپ شدی ...

امروز با بابایی از صبح رفتیم خیابون شریعتی و تمام مدل های یخچالهای whirlpool , mabe رو دیدیم !

شما هم پسر خوبی بودی و اصلا اذیت نکردی ,نهار رو هم به بهانه نمایندگی miele رفتیم پرپروک ولنجک و یخچالهای miele رو دیدیم که علاوه بر اینکه مدل هاش چشمگیر نبودن قیمت های وحشتناکی هم داشتن !!!

بعد از ظهر اومدیم خونه تا نماز بخونیم و استراحت کنیم تا طرح ترافیک هم تموم بشه و بریم سمت امین حضور که تصمیم گرفتیم برای اینکه شما اذیت نشی شما رو بذاریم پیش عمه مریم که عمه هم حسابی مشعوف شد !

امشب هم خیلی دیر برگشتیم و از خستگی دارم از پا درمیام ,ولی خوب گفتم این پست رو نذارم بیات میشه !!!

بماند ...

دیروز ظهر من داشتم توی اتاق خواب لباس ها رو روی رخت آویز پهن میکردم و با عمه مریم هم تلفنی صحبت میکردم و بابایی هم wc بود و مشغول صحبت با موبایلش و شما هم توی هال توی روروئک بودی ...

همون طور که مشغول صحبت با عمه بودم یهویی دیدم صدات انگار خیلی نزدیکه بهم که برگشتم و دیدم اومدی تا پشت در دستشویی و داری میزنی به در که بابایی بفهمه ...

انقدر ذوق زده شدم که نگو ...

صحبتم با عمه ات که تموم شد دوباره آوردمت توی هال و دیدم بعله دیگه یک جا نمی ایستی ...

کلی هم خراب کاری کردی ,فدای سرت !

گیر دادی به این گلدونه هااااااااا ,باید برش دارم آخه یادگاریه زندایی زهراست ,کادوی تولدم بوده ...

گل هاش رو هم که داغون کردی !!!

با قیافه حق به جانب هم به من که دوربین عکاسی دستمه نگاه میکنی ...

حالا خسته از شیطونی ...

دلت میخواد بیای بیرون از روروئک ...

ناامید از من میری سراغ بابایی ...

فدای شیطونی کردنت بشم من !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

آرام
20 فروردین 92 14:59
ای جون زهرا کم کم بذارش رو زمین ... تا موقعی که رو زمین نباشن هیچ سعی ای برای سینه خیز و 4 دست و پا و اینا نمیکنن ... منم آمیتیس همین قدیا بود دیگه کم گذاشتمش تو روروئک



والا آرام جون کیان از اولشم توی روروئک وانمیستاد !!!

خیلی بمونه روزی یک ربع ,اونم ناپیوسته !


جدیدا هم دستش رو میگیره به ماها یا هر چیزی که دم دستش باشه و بلند میشه ,یه وقتایی هم حالت چهار دست و پا میگیره اما هیچ اتفاقی نمی افته ...
سینه خیز هم که اصلا ...
سینه خیز هم میذارمش جیغ میزنه و کلافه میشه !
نرگس
22 فروردین 92 11:59
سلام عزیزم . ماشاالله حسابی داره شیطون میشه هاااااااااااااااا..............ترانه من هم از 11 فرودین گذاشتمش توی روروئک ولی نهایتا بیست سی سانت جابجا میشه. هنوز راه نیافتاده.........


حالا وایسا مامان نرگس ,ببین دخمل چه هاااااااااااا کنه !