کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

دندون ششم !

1392/3/24 16:20
نویسنده : مامان زهرا
372 بازدید
اشتراک گذاری

این دندونه صبح نبودااااااا ...

 

امروز از صبح طبق معمول این روزا که برای دندون درآوردن اذیت میشی غرغر کردی و همش میخواستی بغلت کنم که من هم بغلت کردم اما دست چپم دیگه داغونه فکر کنم !!!

بعد از اینکه نهار خوردی دیدم تنت خیلی داغه ،بهت استامینوفن دادم و خوابیدی و منم کنارت دراز کشیدم و مشغول تماشای تکرار سریال ساختمان پزشکان شدم (عاشق شخصیت خانوم شیرزادم) ،سریال که تموم شد تلویزیون رو خاموش کردم و خواستم کنارت یه چرت بزنم که دیدم به پهلو شدی و برای اینکه تنت درد نگیره اومدم طاق باز بخوابونمت که از خواب پریدی ...

یکی نیست بگه چه کار داری بچه رو ،خوب شاید دلش خواسته به پهلو شده !!!

خلاصه ،طبق معمول خودم رو به خواب زدم و فکر کردم شما هم بعد از دیدن اینکه من خوابم میخوابی که نخوابیدی !

بلند شدی و شروع کردی به بلند شدن و ایستادن و ور رفتن به رادیاتور ...

حالا خوبه زمانی که ببینی من خوابم از محدوده ای که من توش دراز کشیدم تکون نمیخوری !!!

خیلی صبر کردم تا خوابت بگیره اما فایده نداشت مضاف بر اینکه هر از گاهی هم یه بویی به مشامم میخورد که دلیل بر این بود که بعله ...

بین خواب و بیداری با خودم گفتم :نکنه !؟

پریدم و از کنار پمپرزت نگاه کردم و دیدم بعله اوضاع بی ریخته !

تا نگات کردم و گفتم :پاشو بریم بشورمت ! شروع کردی به قهقهه زدن که یهویی دیدم دندون ششم ،نیش سمت راست هم تشریف فرما شدن ...

اینم دندون ششمت ...

این دندونه صبح نبودااااااا ... 

امروز از صبح طبق معمول این روزا که برای دندون درآوردن اذیت میشی غرغر کردی و همش میخواستی بغلت کنم که من هم بغلت کردم اما دست چپم دیگه داغونه فکر کنم !!!

بعد از اینکه نهار خوردی دیدم تنت خیلی داغه ،بهت استامینوفن دادم و خوابیدی و منم کنارت دراز کشیدم و مشغول تماشای تکرار سریال ساختمان پزشکان شدم (عاشق شخصیت خانوم شیرزادم) ،سریال که تموم شد تلویزیون رو خاموش کردم و خواستم کنارت یه چرت بزنم که دیدم به پهلو شدی و برای اینکه تنت درد نگیره اومدم طاق باز بخوابونمت که از خواب پریدی ...

یکی نیست بگه چه کار داری بچه رو >خوب شاید دلش خواسته به پهلو شده !!!

خلاصه ،طبق معمول خودم رو به خواب زدم و فکر کردم شما هم بعد از دیدن اینکه من خوابم میخوابی که نخوابیدی !

بلند شدی و شروع کردی به بلند شدن و ایستادن و ور رفتن به رادیاتور ...

حالا خوبه زمانی که ببینی من خوابم از محدوده ای که من توش دراز کشیدم تکون نمیخوری !!!

خیلی صبر کردم تا خوابت بگیره اما فایده نداشت مضاف بر اینکه هر از گاهی هم یه بویی به مشامم میخورد که دلیل بر این بود که بعله ...

بین خواب و بیداری با خودم گفتم :نکنه !؟

پریدم و از کنار پمپرزت نگاه کردم و دیدم بعله اوضاع بی ریخته !

تا نگات کردم و گفتم :پاشو بریم بشورمت ! شروع کردی به قهقهه زدن که یهویی دیدم دندون ششم ،نیش سمت راست هم تشریف فرما شدن ...

البته دیروز باید حدس میزدم هااااا ،آخه برخلاف همه نی نی ها که برای دندون درآوردن (ببخشید) اسهال میگیرن شما روز قبلش یبس میشی و اون روز ۳-۲ بار شکمت کار میکنه !

مبارکه ،حالا ۴ تا دندون بالا و ۲ تا دندون پایین داری ...

راستی همین یه ربع پیش حمله کردی که دماغم رو گاز بگیری که حواست رو پرت کردم ،آخه جدیدا علاقه ات به گاز گرفتن خیلی زیاد شده ،یه جا خوندم که اگر موقع گاز گرفتن شما ورووجکا هیچ عکس العملی از خودمون نشون ندیم دیگه تکرارش نمیکنین ،صبح هم که چونه ام رو گاز گرفتی از درد اشک توی چشمام جمع شد اما به روی خودم نیاوردم اصلا ،امیدوارم جواب بده چون من با گاز گرفتن خیلی مشکل دارم !

هر چند که میگن وقتی بچه بودم خیلی بچه های دیگه رو گاز میگرفتم !!!

این هم یک اعتراف مادرانه ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

آرام
25 خرداد 92 13:37
مبارکه خاله یه کم یواشتر! انقدر خودتو اذیت نکن! کلی وقت اری حالا


ميبيني ارام جون !؟

دندوناي بچه م مسابقه گذاشتن با هم !