کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

واکسن یک سالگی ...

1392/4/25 15:03
نویسنده : مامان زهرا
657 بازدید
اشتراک گذاری

باز هم طبق معمول واکسنهای شما از من اصرار و از باباییت انکار ...

 

ولی خوب به هر حال باید یه کارایی رو انجام داد دیگه !

حالا هر چه قدرم که دور بیوفته باز هم باید انجام بشه ،مثل همین واکسن شما !

شنبه صبح زنگ زدم و برای چک آپ ماهیانه ات وقت گرفتم برای روز یکشنبه !

یکشنبه صبح هم با بابایی رفتیم پیش دکتر و دکتر کلی از راه افتادن شما ذوق زده شد ،بعد هم طبق معمول معاینات روتین و گفت همه چیز عالیه و شما آماده ای برای واکسن یک سالگی ...

و تاکید کرد که واکسن یک سالگی هیچ نوع عوارضی نداره و ممکنه از یک هفته تا ده روز بعد شما ناآرومی کنی یا اذیت بشی ...

خلاصه ...

امروز صبح با بابایی رفتیم همون مرکزی که شما تمام واکسن هات رو اونجا زدی و من با ترس و لرز از خانومی که وظیفه تزریق رو به عهده داشت پرسیدم که واکسن ها کجایین !؟

که البته جواب درست و درمونی هم نشنیدم !!!
بابایی شما رو توی بغلش گرفت و ایشون هم واکسن رو با بازوت زدن و همون توصیه های دکترت رو تکرار کردن !

زمان تزریق هم شما هیچ دردی رو متوجه نشدی خدا رو شکر ...

امروز قراره برای خاله فری خواستگار بیاد و بعد از کلی رای زنی تصمیم گرفتیم خواستگارها بیان خونه ما !

خونه خود خاله فری که به صلاح نبود برن ،خونه دایی حمید هم هنوز تکمیل نشده و کلی کار داره !

راستی قراره زمانی که میخوان بیان شما بری خونه عمه مریم که شاید برای دقایقی خونه ما مرتب بمونه ! 

پریروزا که داشتی با لگوهات بازی میکردی ،البته کلا خیلی با اسباب بازی هات بازی نمیکنی ،حداکثر ۵ دقیقه !

کنارشون میخوابی ،نه که بخوابی دراز میکشی !!!

جدیدا هم میری از پنجره خونه بیرون رو دید میزنی !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)