کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

پارک ...

1392/5/20 22:58
نویسنده : مامان زهرا
762 بازدید
اشتراک گذاری

امروز دیدم حوصله ت خیلی سر رفته گفتم بریم پارک شاید خوشت بیاد و سرگرم بشی !

 

اما زهی خیال باطل ،فقط کلی حرص خوردم و برگشتیم !

خدا رو شکر دوباره خوب توی کالسکه میشینی ،البته تا مقصد !

تا رفتیم توی پارک چشمم به مغازه هایی افتاد که توسط زنان بی سرپرست و یا سرپرست خانوار اداره میشن و هوس خرید کردم که چشمم به این آدمک زیبا افتاد و به یاد بچه گی هام شما رو هم سوار کردم و کلی هم خوشت اومد !

راستی از اون مغازه یه دونه موبایل اسباب بازی اسپایدرمن هم برات خریدم که اصلا جذبت نکرده !!!

خاله فری مواظبت بود و منم که عکاااااااس !

مرسی خاله فری که مراقبمی ...

آخ جون زمین بازی !
آخه مامان جون شما که بازی نمیکنی که !!! 

عاشق این اختلاف سطح کوتاه شده بودی ،هی میرفتی بالا هی میومدی پایین !!!

سوار سرسره ت کردم و این بار بدت نیومد !

باز هم هی بالا ،هی پایین !

جمع کردن آشغالهای زمین بازی !

و مامان زهرا که این روزا به خاطر شما چادرش رو کنار گذاشته و کتونی پوش شده تا راحت تر بتونه پا به پای شما بیاد !!!

آموزش برنداشتن آشغال از روی زمین !

نه پسرم ،این کار بده !!!

تاب سوارت کردیم ،انقدر گریه کردی که پیاده ت کردیم و رفتیم سراغ الاکلنگ که از اون هم خوشت نیومد !!!

به فضولی بیشتر علاقه داری !

لمس چرخهای کالسکه و حرص خوردن خاله فری ...

باز هم برداشتن آشغال ...

باز بالا و پایین !

خلاصه شما که بازی نکردی ،منم مدام با دستمال مرطوب دستهات رو پاک میکردم ،خسته شدیم و تصمیم گرفتیم برگردیم !!!

سر راه رفتیم یه خورده لباس برای مامان خریدیم که بیچاره مون کردی !!!

اول از کالسکه پیاده شدی ،بعد رفتی پشت میز ویترین ،بعد بطری آبت رو خالی کردی کف مغازه و بعد هم نشستی و چلپ چلپ میزدی توی آبا ...

من و خاله فری از خجالت و عصبانیت سرخ شده بودیم ،خدا رو شکر که بوتیک دار اشنا بود و هیچی بهمون نمیگفت !

بعد هم رفتیم یه جای دیگه خرید کنیم که انقدر شما جیغ زدی که پشیمون شدیم و برگشتیم خونه !

اینم موبایل اسپایدرمن !

عاشقتم شیطونکم !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

آرام
27 مرداد 92 14:19
زهرااااا مسئلتن! اون شلوار سبزه تویی؟؟؟ من عکست رو دیدم بیشتر شبیه خاله فری بود تا اون روشنم کن امضا خاله ی فضول:دی
قربون کیان جون


ارام جون سبزه منم و شال سرخابيه خاله فري !

خدا نكنه !
فرناز
27 مرداد 92 19:22
زهرا شلوار سبزه خودتی؟؟؟؟

نشناختمت آخه با اونی که ی بار مامی سایت گذاشته بودی عکستو فرق فوکوله:دی



بعله عزيزم همون شلوار سبزه منم !

خوب اخه اينجا با مانتو روسريم خاله !
برادر sunny خانم
28 مرداد 92 0:23
بعد یه روز پر مشغله دیدن عکسای کیان برای رفع خستگی واقعا لذت بخشه...
انگار بیشتر بچه ها هی دوست دارن یه اختلاف سطح کوتاه رو 6000بار بالا پایین برن!
عکس "نه پسرم این کار بده !!!" خیلی جالب شده
(این شکلک ها رو هم عمدا میذارم چون شما شکلک نمیتونین بذارین!)


عجبه ؟؟؟

يه چند وقتي به ما سر نميزدين !!!

خوبين ! ؟
ابجي خانوم خوبن !؟

مرسي از دقت و نظرتون ،خودم هم عاشق اون عكس هستم !!!

در مورد شكلك هم هر چه قدر دوست دارين بذارين ،نوش جونتون ،ما كه نداريم (گريه)
رالیا
28 مرداد 92 0:59
قوووووربون اون موهای خوشگلت بشم من کلا عاشق تیپ و قیافه و ژستاتم خاله جون

ولی زهرا جون من شیناختمت شلوار سبزه خود خودت بودی ببخشیدا مثل اینکه زهرا جونمون یه مدت بی خوابی داره خوب معلومه لاغر میشه


اي بابا لاغري كجا بود راليا جونم !؟

چشمات لاغر ميبينه دريغ از يك گرم !
هستی
28 مرداد 92 14:29
وای جیگر این کیان خوجلو من بخورم با اون تیپ و کفشهاش
اینقدر دندونامو فشار دادم درد گرفته
مامانی کیان به فکر قلب بینندگان هم باشید مادر و پسر چه خوشتیپ کردید
زهرا جان عاشق اون عکس شدم که دارید به کیان جان آموزش میدهید
در ضمن چهره زیبا و آرام و مهربانی دارید



مرسي گلم ،چشماتون مهربون ميبينه !

در ضمن ما اينيم ديگه ،خوشتيپ !!!
مرجان مامان بنیتا
28 مرداد 92 15:31
کیان جان تیپ اسپرتش و خدای من گره کتونی هاشو ببین

زهرا جون چه طور نتونستی بخوریش با اون نگاهش در مقابل توضیح دادن کار بد


بابا من روزي هزاااااااار بار ميخورمش اما تموم نميشه !