عفونت ویروسی ...
آخرش رفتیم دکتر !
امروز از صبح تا بعد از ظهر اصلا تب نکردی و خیلی پسر خوبی بودی ،اما بعد از ظهر دوباره بدنت گرم شد و منم دیدم دیگه طاقت دیدن صورت ماه تب دارت رو ندارم ،پاشویه ت کردم و بهت استامینوفن دادم و زنگ زدم مطب دکترت و یه وقت اورژانسی گرفتم و از اونجایی که بابایی جایی قرار داشت ما رو برد دم مطب پیاده کرد و رفت ...
خلاصه !
دکتر بعد از کلی معاینه و سوال و جواب گفت :از دندوناش نیست ،یه عفونت ویروسی بوده که الان هم دیگه تقریبا چیزی ازش نمونده ،تا فردا صبر کنین اگر باز هم تب کرد آنتی بیوتیک هایی رو که براش تجویز کردم بهش بدین !
عفونت ته گلوت بود ،قربونت برم میدیدم هی گلوت رو صاف میکنی !
یادم اومد اون روز آنوشا گلی یک کمی آبریزش بینی داشت ،احتمالا ناقل آنوشا بوده ...
فکر میکردم اصلا وزن نگرفته باشی با این وضع غذا خوردنت اما جالب بود که توی این ده روزی که از معاینه قبلیت میگذشت ۲۲۰ گرم وزن گرفتی و ۲.۵ سانت هم قد کشیدی !!!
دکتر قدت رو که اندازه گرفت با یک نگاه به رزومه ت احساس کرد اشتباه کرده و دوباره اندازه گرفت و از نتیجه خنده ش گرفت و گفت :واسه کیان خیلی شلوار نخرین این بچه قد نمیکشه سایز عوض میکنه !
بعد هم با آژانس برگشتیم خونه و با خاله فری رفتیم یه خورده خرید کردیم برای مهمونی دوشنبه که جشن حموم ده خاله مریم مامان علیرضاست !
شام هم رفتیم خونه خاله مریم و کلی خوش گذشت ...
اومدیم خونه حمامت کردم و توی خواب شیرت رو دادم و الان مثل یه بره آروم ناز نازی خوابیدی روی پاهام و دلم نمیاد زمین بذارمت !
امیدوارم دیگه تب نکنی و نیاز به آنتی بیوتیک پیدا نکنی گلم !
راستی محمدطاها پیدا شد ،خدا رو شکر !
امشب از رضوانه شنیدم ،اصلا نمیدونستم که محمدطاها بچه یکی از فامیل های زندایی اشرف بوده !!!
خدا رو صد هزار مرتبه شکر ،امشب راحت سرم رو زمین میذارم !
مامانش چشمت روشن ،چشم و دلت روشن ...
کنارم هستی و انگار دلم تنگ میشه هر لحظه
خودت میدونی عادت نیست ،فقط دوست داشتن محضه
پ.ن عکس :امروز بعد از ظهر که کنارم خوابیده بودی !