کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

عفونت ویروسی ...

1392/5/26 23:53
نویسنده : مامان زهرا
301 بازدید
اشتراک گذاری

آخرش رفتیم دکتر !

امروز از صبح تا بعد از ظهر اصلا تب نکردی و خیلی پسر خوبی بودی ،اما بعد از ظهر دوباره بدنت گرم شد و منم دیدم دیگه طاقت دیدن صورت ماه تب دارت رو ندارم ،پاشویه ت کردم و بهت استامینوفن دادم و زنگ زدم مطب دکترت و یه وقت اورژانسی گرفتم و از اونجایی که بابایی جایی قرار داشت ما رو برد دم مطب پیاده کرد و رفت ...

خلاصه !

دکتر بعد از کلی معاینه و سوال و جواب گفت :از دندوناش نیست ،یه عفونت ویروسی بوده که الان هم دیگه تقریبا چیزی ازش نمونده ،تا فردا صبر کنین اگر باز هم تب کرد آنتی بیوتیک هایی رو که براش تجویز کردم بهش بدین !

عفونت ته گلوت بود ،قربونت برم میدیدم هی گلوت رو صاف میکنی !

یادم اومد اون روز آنوشا گلی یک کمی آبریزش بینی داشت ،احتمالا ناقل آنوشا بوده ...

فکر میکردم اصلا وزن نگرفته باشی با این وضع غذا خوردنت اما جالب بود که توی این ده روزی که از معاینه قبلیت میگذشت ۲۲۰ گرم وزن گرفتی و ۲.۵ سانت هم قد کشیدی !!!

دکتر قدت رو که اندازه گرفت با یک نگاه به رزومه ت احساس کرد اشتباه کرده و دوباره اندازه گرفت و از نتیجه خنده ش گرفت و گفت :واسه کیان خیلی شلوار نخرین این بچه قد نمیکشه سایز عوض میکنه !

بعد هم با آژانس برگشتیم خونه و با خاله فری رفتیم یه خورده خرید کردیم برای مهمونی دوشنبه که جشن حموم ده خاله مریم مامان علیرضاست !

شام هم رفتیم خونه خاله مریم و کلی خوش گذشت ...

اومدیم خونه حمامت کردم و توی خواب شیرت رو دادم و الان مثل یه بره آروم ناز نازی خوابیدی روی پاهام و دلم نمیاد زمین بذارمت !

امیدوارم دیگه تب نکنی و نیاز به آنتی بیوتیک پیدا نکنی گلم !

راستی محمدطاها پیدا شد ،خدا رو شکر !

امشب از رضوانه شنیدم ،اصلا نمیدونستم که محمدطاها بچه یکی از فامیل های زندایی اشرف بوده !!!

خدا رو صد هزار مرتبه شکر ،امشب راحت سرم رو زمین میذارم !

مامانش چشمت روشن ،چشم و دلت روشن ...

 

کنارم هستی و انگار دلم تنگ میشه هر لحظه 

خودت میدونی عادت نیست ،فقط دوست داشتن محضه 

پ.ن عکس :امروز بعد از ظهر که کنارم خوابیده بودی !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

آرام
27 مرداد 92 11:40
آخییییییییییی ایشالا زودی خوب شه تو هم حسابی با این انوشا ی طفلی بد شدیا


مرسي عزيزم !

نه بابا ارام جون اتفاقا كليم دوسش دارم !
رومینا
27 مرداد 92 16:30
هزاز بار خدا روشکر که کیان ما بهترشد
راستی زهرا جون من اصلا نمیتونم رمز رو تایپ کنم


مرسي عزيزم !

واااا چرا ؟؟؟
برادر sunnyخانم
28 مرداد 92 0:15
آخی، فقط من کیان2012 رو درک میکنم چون بعد چند روز گلو درد امروز دکتر گفت مدل ویروسیه...
ایشالا که زودی خوب شه



ان شاالله هرچه زودتر بهبودي حاصل بشه !
رالیا
28 مرداد 92 12:00
قوربون اون خوابیدن نازت خدارو شکر که بهتر شدی خاله جون

زهرا جون منم نمی تونم رمز رو وارد کنم اصلا تایپ نمیشه چرااااااا




اي بابا !!!

به خدا من ميزنم و ميرم ...
مرجان مامان بنیتا
28 مرداد 92 15:23
الهی فرشته کوچولو چه خواب نازی کرده
مونا
28 مرداد 92 16:18
عزیزم ان شالله زودتر خوب شی خاله


مرسي خاله ...
tahmin
28 مرداد 92 19:33
عزیییییییییییییییییییییییییزم
زووووووووودی خوب شو خاله

راااااااستی مامان کیان وبلاگمو دیدی ؟؟
nininamadi.blogfa.com


مرسي خاله

به وبلاگتونم سر ميزنيم حتما ،با اجازه لينكتونم ميكنيم !

بوس ...
هستی
29 مرداد 92 18:57
خاله دور سرت بگرده مظلوم
ان شاالله زودی خوب بشی قربونت برم


خدا نکنه خاله !

قربون محبت شما !