نمایشگاه مادر و کودک !

من و بابایی قصد داشتیم کادوی تولد به شما یه سه چرخه هدیه بدیم ،از اون سه چرخه هایی که توسط والدین با یه دسته کنترل میشه و سایه بون و اینا داره !

یه شب توی هفته پیش رفتیم خیابون کمرگ که مرکز فروش دوچرخه و سه چرخه و ماشینهای اسباب بازیه ولی از هیچکدوم از مدلها خوشمون نیومد ،همون شب خیابون بهار هم رفتیم ،توی سایتهای فروش اینترنتی هم گشتیم و دو سه موردی که خوشمون اومد علی رغم قیمت بالاشون موجود نبودن ،بعدش هم طبق توصیه زندایی زهرا که گفت :قد شما بلنده و پاییز هم در راهه و ممکنه اصلا نتونی ازش خیلی استفاده کنی تقریبا بی خیال خریدش شدیم !

توی خیابون کمرگ داری به سه چرخه و دخترکی که سوارشه نگاه میکنی !

من و بابایی قصد داشتیم کادوی تولد به شما یه سه چرخه هدیه بدیم ،از اون سه چرخه هایی که توسط والدین با یه دسته کنترل میشه و سایه بون و اینا داره !

یه شب توی هفته پیش رفتیم خیابون کمرگ که مرکز فروش دوچرخه و سه چرخه و ماشینهای اسباب بازیه ولی از هیچکدوم از مدلها خوشمون نیومد ،همون شب خیابون بهار هم رفتیم ،توی سایتهای فروش اینترنتی هم گشتیم و دو سه موردی که خوشمون اومد علی رغم قیمت بالاشون موجود نبودن ،بعدش هم طبق توصیه زندایی زهرا که گفت :قد شما بلنده و پاییز هم در راهه و ممکنه اصلا نتونی ازش خیلی استفاده کنی تقریبا بی خیال خریدش شدیم !

توی این چند روز گذشته تبلیغات نمایشگاه نوزاد ،کودک ،نوجوان + مادر رو که دیدم به بابایی گفتم بریم یه دور بزنیم شاید چیز جالبی پیدا کنیم که قرار شد یک روز توی این هفته بریم !

دیشب حرفش شد خونه عمه مریم اینا و عمه مریم گفت :من باهات میام بریم و امروز صبح تماس گرفت گفت :بریم ،که بابایی هم باهامون اومد !

اصلا اون چیزی که فکر میکردم نبود ،تمام غرفه ها مربوط به لوازم چوبی سیسمونی میشد و بس !

طبقه بالای نمایشگاه هم چندتا غرفه اسباب بازی داشتن که عملا چیز خاصی توشون پیدا نمیشد ،یه خورده گشتیم و از نمایشگاهی که توی همون پاساژ پارسال مبلمون رو خریده بودیم مبلمون رو قیمت کردیم و دیدم تقریبا قیمتش چهار برابر شده و کلی تاسف خوردیم برای خودمون و مملکتمون !!!

نهار خوردیم ،هانی هم از بین رفت ...

عوامل برنامه کودک رنگین کمان (خاله نرگس و پنگول و نیما) هم اومدن که بابایی میخواست شما رو هم بفرسته تو که من چون دیدم بچه ها رو میگیرن و تنهایی میفرستن تو نگذاشتم شما بری ،آخه خیلی شلوغ بود و ترسیدم زیر دست و پای بچه های بزرگتر له بشی !

همین چند وقت پیش چندتا بچه از بین رفتن توی یکی از همین برنامه ها !!!

از اونجا هم طبق آدرسی که توی نمایشگاه بهمون دادن به اصرار بابایی رفتیم فلکه اول صادقیه خانه کودک فراز که اونجا هم سه چرخه نداشتن و دیگه کلا بی خیالش شدیم ،اما به جاش یه ساز ارف برات خریدیم !

توی خیابون کمرگ !

نمایشگاه !

جایگاه بازی بچه ها ،اما شما اصلا حاضر به بازی نشدی !

مدام با کالسکه ت ور میرفتی ،،،

اینم غرفه کیدز ،بابایی داره اسباب بازی ها رو برات توضیح میده !

ولی شما شدیدا گرسنه ای !

توی آسانسور داریم میریم پایین رستوران هانی نهار !

خانه کودک فراز ،وای خدای من دنیای اسباب بازی !

اولش از این عروسکه خوشت نیومد اما بعدش باهاش دوست شدی !

گیر داده بودی به این عروسکا ،خودمون یه دونه ش رو داریم ولی من دیدم شما پسری فعلا گذاشتمش توی انباری !

ساز ارف !

پازل های چوبی که از نمایشگاه خریدیم !

اون شب از بهار خریدیم ،توی وان حمام خیلی قشنگ شنا میکنه !

اینم من یه روز بعد از اون روزی که رفتیم گمرک رفتم تنگستان کیش نزدیک خونه مون ببینم از اون سه چرخه ها داره یا نه برات خریدم ،شما هم فعلا که دوستشون نداری !