عشق انار !!!
خیلی خوشم میاد ،مثل خودمی ،تقریبا همه اخلاقات ،یکیشم اینکه عاشق میوه ای !
البته در اینکه شما خیلی انار دوست داری شکی نیست ،اما خوب من خیلی قدرت ریسکش رو نداشتم توی خونه بهت بدم و بیشتر مواقع خونه مامان جون اینا و تحت نظر مامان جون انار میخوردی ،توی خونه هم برات آب انار میگیرفتیم ...
این روزا هم از اونجایی که شما مدام توی کمینی تا ببینی کی در یخچال باز میشه تا بپری توش و مثل سینما وایستی به تماشا بنده خیلی دست به عصا در یخچال رو باز و بسته میکنم اما خوب امروز که داشتم با مریم جون تلفنی حرف میزدم و از توی یخچال رب برمیداشتم نفهمیدم اصلا کی شما پاتک زدی به کشوی انارها و یه انار برداشتی و در رفتی که من ندیدم ...
تلفنم که تموم شد دیدم زیادی صدات نمیاد ،تا اومدم دنبالت بگردم دیدم که بعله ،یه انار برداشتی و سوراخش کردی و از توی سوراخ هم انارها رو دونه دونه میکشی بیرون و با ولع تمام میخوریشون و به به و چه چه هم میکنی ،تمام دیوار و قاب tv و فرش و سرامیک دورت هم با قطره های آب انار مزین شده بود !
فقط نشستم و نگات کردم تا سیر شدی و خودت بقیه انار رو دادی بهم ،منم بعد از شستن دست و روی جنابعالی و تعویض البسه اناریت حدودا یه ۲۰ دقیقه ای هم در و دیوار رو تمیز میکردم !
نوش جونت ...
غرق خوردن انار بودی ...
اون ظرف کنارت رو هم قبلش آورده بودی گذاشته بودی زیر پات و tv رو انگولک میکردی !!!