ورووجک و آقای نجار ...
خدابیامرزتش ...
باباییم رو میگم !
یادش به خیر کارتون ورووجک و آقای نجار رو خیلی دوست داشت !
امروز که بابا حسین داشت برای بار دوم نرده تختت رو باز میکرد و شما حسااااابی شیطنت میکردی و هی از سر و کولش بالا میرفتی و هی با ابزار سعی میکردی پیچ و مهره ها رو باز کنی یاد باباییم افتادم و اون روزایی که میرفتم کارگاه و با میخ و تخته های کوچولو واسه خودم قایق چوبی و خرت و پرت میساختم ...
هی روزگار ،یادش به خیر ،خدا رحمتت کنه بابایی ،نور به قبرت بباره ...
عاشق اون فیس خوشگلتم !
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی