کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

اولین همسفره کوچولو بر سر سفره خانواده !

1392/2/16 16:23
نویسنده : مامان زهرا
450 بازدید
اشتراک گذاری

یادش به خیر ,خدابیامرزه مامانمو ...

هر وقت ازش میپرسیدم :مامان چرا پنج تا بچه آوردی !؟

میگفت :دوست داشتم باز هم بچه داشتم ,دلم میخواست دور سفره م همیشه پر باشه !

حیف که نموند تا نوه هاش رو ببینه و دور سفره اش پر باشه !!!

خدا رحمتت کنه مامان ,چقدر جوون بودی ...

بگذریـــــــــــــــــــم !

دیروز که رفته بودیم پیش دکترت توصیه کردن که از این به بعد شما میتونی سر سفره ما بنشینی و از غذای ما بخوری ,البته به جز غذاهای ممنوعه و ادویه دار ...

مهم نیست ,یه مدت هم ما به طبع شما غذا میخوریم عسلی !

امروز با بابایی تصمیم گرفتیم شما رو بنشونیم سر سفره مون ,خوب البته من کلا برای شما صندلی غذا نخریدم به خاطر همین روزا ,چون باباییتون دوست ندارن روی میز غذا بخورن !!!

غذامون هم زرشک پلو و مرغ بود ...

البته خدا رو شکر که به یمن غذا خور شدن شما روفرشی هم پهن میکنم والا معلوم نبود امروز چه بر سر فرش های نازنین جدیدم میومد !؟

تا الان هم شما نشسته توی کریرت (به حالت صندلی) روی روفرشی با یک ملافه روی کریرت غذا میخوردی !

اقدامات امنیتی !!!

خلاصه ...

شما رو نشوندیم سر سفره و جونم برات بگه که نه خودمون فهمیدیم چی خوردیم نه اینکه شما درست و حسابی غذا خوردی !

من نمیدونم چه حس و حالی داشته مامان شهناز من ,پنج تا !؟

فعلا شما جدا تو همون کریرت هم غذا بخوری ما راضی هستیم ,الیته از غذای ما ...

اول پیش بندت رو درآوردی و انداختی زمین ...

بابایی بهت غذا میده

دستمال کاغذی رو ریز ریز میکنی

توجه ت به تلویزیون جلب میشه

دوباره بابایی بهت غذا میده

دوباره پیش بند بازی

و باز پیش بند بازی

و باز تلویزیونو تلاش بابایی

آخرشم روفرشی و لباسات غذا خوردن جای شما ...

منم موندم و اول شستن دست و صورت و پای شما و لباس تمیز پوشوندن و خیس کردن لباسای شما توی پودر رختشویی و انداختن سفره و روفرشی توی ماشین لباسشویی ...

نوش جونت مامان !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

آرام
22 اردیبهشت 92 23:29
دیگه میشه لختشون کرد بهشون غذا داد آخجوووووووووووون