کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

غلیان احساسات !

1392/3/7 16:43
نویسنده : مامان زهرا
330 بازدید
اشتراک گذاری

کلی از غلیان احساساتم توی این روزهااااااااااا برات نوشته بودم که یهویی همش پرید ...

نمیدونم دوباره که میتونم بنویسم ولی خوب متاسفم !

 

فقط بگم که...

خاله آرام توی وبلاگ آمیتیس در مورد زمانی نوشته بود که آمیتیس نبوده و اینکه یادش نمیاد قبلا چه جوری زندگی میکرده بدون آمیتیس و حوصله اش سر نمیرفته ...

و خاله مونا توی وبلاگ شنتیا از بچه های بی سرپرستی نوشته بود که هیچ چیز توی دنیا براشون جای پدر و مادر رو پر نمیکنه ...

 

با خوندن هر دو پست خیلی به فکر فرو رفتم !

اینکه واقعا زندگی بدون تو دیگه برام غیر قابل تصوره و پوچ !

و اینکه نمیدونم چی میشه که یه مادر میتونه بچه اش رو ول کنه بره !

 

احساس میکنم آماده ام و انرژی دارم که به خاطر تو با تمام دنیا بجنگم ,فقط برای داشتنت ...

اینکه باشی و بهم حس زندگی بدی ...

اینکه باشی و من هم بمونم ...

این روزا دیگه احساساتم وصف شدنی نیستن !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

آرام
13 خرداد 92 10:06

خدا حفظشون کنه برامون



مرسی خدا بابت داده هات و صد البته نداده هات !