کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

اولین داد مامان ...

1392/3/11 23:20
نویسنده : مامان زهرا
418 بازدید
اشتراک گذاری

خیلی ازت عذرخواهی کردم اما نمیدونم توی این سن معنی عذرخواهی رو میفهمی یا نه !؟

 

توی چشمهات زل زدم و بهت گفتم غلط کردم ولی باز هم نفهمیدم که درکم کردی یا نه !؟

میدونی من کلا خیلی آدم صبوریم عزیزم ولی خوب یه وقتایی هم یه رفتارهایی ناخواسته از آدم سر میزنه که بابتش برای همیشه پشیمون میشه !

امروز خونه خاله فری بودیم ،خیلی شلوغ بود !!!

از یک طرف سر و صدای امیرعلی و امیرمهدی کلافه م کرده بود ،از طرف دیگه موهام زیر دست خاله الی که داشت رنگشون میکرد شدیدا کشیده میشدن ،شما هم مدام جیغ میکشیدی و خاله راضیه هم باهام حرف میزد ...

 

نمیدونم چی شد !؟

دیدم شما جلوم ایستادی و یک بند جیغ میکشی ،منم یهویی با صدای بلند داد مانند بهت گفتم :چیه !؟

یک لحظه انگار شکه شدی ،خوب آخه انگاری توقع نداشتی چون من و بابایی همیشه با شما با ملایمت حرف زدیم و برخورد کردیم ،اصلا انگاری یه جورایی جفتمون داد زدن بلد نیستیم !!!

در آن خودم فهمیدم چه غلطی کردم اما دیر شده بود ،اشک توی چشمهات جمع شده بود و زل زده بودی به من ،انگار تمام دنیا رو کوبیدن توی سرم ...

بغلت کردم ،بوسیدمت و جلوی همه ازت عذر خواستم و نشوندمت روی پاهام ،نوازشت کردم و به خاله الی گفتم :ولش کن اصلا نمیخوام موهام رو رنگ کنی ...

خاله الی خنده اش گرفته بود ...

امروز گذشت و الان هم شما توی بغلم خوابیدی و من تا تونستم ازت عذرخواهی کردم ،اما باذ هم نفهمیدم میزان بیچاره گیم رو توی عذرخواهی هام متوجه شدی یا نه !!!

عذاب وجدان دارم ...

بازم عذر میخوام گلم ،،، 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

فرناز مامی علی
22 خرداد 92 0:13
بابا بیخیال زهرا جون .......باور کن از صمیم قلب میگم ...خیلی لوس بار نیار بچه رو ...ببین اگه هی بخوای معذرت بخوای و ملایم باشی فردا روزی که بزرگ بشه و ناملایمی از روزکار ببینه که لازمه رشد بشره اونوقت میشه یه ادم بیطاقت ...کمی توپ و تشر لازمه ..بچه باید بفهمه که یه وقتا یه کارایی رو نباید بکنه و اونم فقط با اخم و نه گفتن توی این سن متوجه میشه کم کم یادش بده امرو نهی کردن رو وگرنه پس فردا که بزرگتر شد یه لوس ننر رو جز مادرش هیچکی نمیتونه تحمل کنه ...باور کن برای خود کیان میگم


میدونم فرناز جونم ،مرسی از راهنماییت ...

اتفاقا از وقتی کیان یاد گرفته فضولی رو بهش خیلی اخم و تخم میکنم ...

اما در مورد داد اون روز واقعا خودم هم شوکه شدم ،توی روحیه ام خیلی تاثیر منفی گذاشت !!!

شایدم من خیلی دل نازکم ،نمیدونم !

بازم مرسی ...