کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

گله ...

1392/7/10 23:23
نویسنده : مامان زهرا
284 بازدید
اشتراک گذاری

اومدم ازت گله کنم ،به خودت ...

 

چند روزه که شیر نمیخوری ،دیگه توی خواب هم نمیخوری !!!

چرا !؟

مدام شیر درست میکنم به امید اینکه این بار میخوری و باز هم نمیخوری ...

خیلی بخوری ،۱۲۰سی سی در روز ،که تقریبا هیچه ...

کلافه شدم دیگه !

کمر درد هم امانم رو بریده !

چه کار کنیم حالا !؟!؟!؟

آهان لباس هم تنت میکنم مدام میخوای درشون بیاری و غرغر میکنی ...

حالا مگه چی تنت میکنم فعلا!؟ تی شرت و شرت ...

انقدر میای مظلومانه نگاهم میکنی و لباسهای تنت رو میکشی که اجباراً درشون میارم !

ای بابا !!!

خدا به داد زمستونمون برسه ...

پریشبا لباسهای پاییزه ت رو درآوردم تا ببینم کدوماش امسال اندازه ته که اصلا نگذاشتی تنت کنم !!!

راستی ،خاله فری مشهده ...

امروز بعد از ظهر بابایی شما رو برد بیرون و منم تصمیم گرفتم یه چرت بزنم که وسط خوابم خاله فری زنگ زد و گفت :گوشی رو میگیرم رو به ضریح آقا امام رضا (ع) ،هر چی دلت میخواد بگو !

اول ازش خواستم زود بطلبتمون و بعد اینکه حال و هوای این روزا رو عوض کنه !

یه خورده خسته و دلمرده ام ،ببخش منو اگر گاهی بی حوصله ام ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

سمیرامامان آوا
11 مهر 92 9:14
زهرا واسه کم شیر خوردنش نکنه با غذا خیلی سیرش میکنی؟؟؟؟

وعده های غذاییش رو زیاد کن با حجم کم ,تا اوسطش بتونی شیر بخوره.



ای بابا ،سمیرا جون ...

گرسنه شم گذاشتم ،فایده نداره !

به قول دکترش اینجور بچه ها اصلا شیر دوست ندارن !!!
تا همینجام من سمج بازی درآوردم و بهش دادم و الا کیان از حدودا ۵-۴ ماهگی اصلا نمیخواست دیگه شیر بخوره !
sunny
11 مهر 92 13:21
سلام
انشالا درست میشه.
اگه میخواین مشهد تشریف بیارین الانا وقتشه چون چند وقت دیگه هوا سرد میشه، سرمای مشهد هم که میدونید چطوریه، سخته با بچه.
همون طور که قبلا هم گفتم خدمتتون، من و برادر کوچیکه یه دو سالی هست که به خاطر کارمون ساکن مشهدیم. البته مرتب بین تهران و مشهد در رفت و آمدیم و هنوز منزلمون تو تهران فروش نرفته که تو این شرایط اقتصادی هم معلوم نیست کی معامله ها رونق بگیره. به همین خاطر بقیه اعضای خانواده هم مرتب میرن و میان!
سخت مشتاقیم که شما و کیان جان رو زودتر در مشهد ببینیم.
امشب قصد دارم برم حرم. انشالا نایب الزیاره خواهم بود.




سلام عزیزم ...

نمیدونین چقدر از خوندن کامنت های شما خوشحال میشم گلم !

اتفاقا امروز داشتیم با همسری شرایط تورهای هوایی مشهد رو بررسی میکردیم ،چون با ماشین شاید برای کیان سخت باشه ...

مرسی گلم بابت نایب الزیاره بودنتون ،التماس دعا !
رومینا
11 مهر 92 15:37
زهرا جون رومینا هم کمتر میل به شیر داره و معمولا دیگه تو شب شیر میخوره.شیرموز شیر سیب و شیر هویج رو هم امتحان کن.راستی چه نوع شیری بهش میدی.اگه شیر گاو میدی میتونی نوعش رو عوض کنی.راستش من که فهمیدم روی هیچی این بچه ها نمیشه حساب کرد شاید 2 روز دیگه دوباره مثل قبل بشه.
صبور باش مامانی مثل همیشه.



شیرخشک میخوره عزیزم !

والا به خدا صبورم ،دلم نمیاد قطعش کنم ،همش میگم شاید دوباره برگشت ...

مامان پانیسا
12 مهر 92 1:36
کیان جون عروسک خاله خوشمزه شکلات قربونت بشم مامان اذیت نکن شیرتو بخور گلم
زهراجون شیشه شو عوض
از دکتر بپرس ببین میشه نوعش عوض کنی شاید از طعمش زده شده
این موضوع خیلی با کیان فرق داره که میگم پانی اصلا فرنی و شیر برنج واینا نخورد الان سعی کردم بهش شیر پاستوریزه بدم نخورد یکبارخورد بهش نساخت این اصلا هیچ نوع شیری دوست نداره راستی آب هویج هم نمی خوره
غذا درشت باشه ببخشید همه رو میده بیرون منم مقاوت نمیکنم چون 2تا دندون بیشتر نداره ببخشید بعدا تو دفع مشکل پیدا میکنه تازه میترسه بخور تو گلوش بمونه از طرفی میترسم به این وضع عادت کرده باشه
چه کنم



والا صدي جون هيچ راهي افاقه نكرد !

در مورد پاني هم فقط راهش اينه كه بايد باهاش مدارا كني ،با اينا نميشه خيلي سفت و سخت برخورد كرد !
گناه دارن ،خوب ما هم يه چيزايي دوست نداريم !
فرناز
14 مهر 92 0:43
دق میدن آدمو تا بزرگ بشن میدووووووونم درکت میکنم راستی مامان پانیسا خیلی میدوستمت