اولین حمام با بابایی !
امروز بابایی که از سرکار اومد میخواست بره دوش بگیره که تصمیم گرفت تو رو هم با خودش ببره ...
خلاصه من و بابایی تو رو با هم دیگه بردیم توی حمام و بابایی تو رو شست ,من خیلی میترسیدم و تا حدی هم استرس داشتم و دستام میلرزید ,آخه میترسیدم تو از دستش لیز بخوری اما همه چیز به خوبی تموم شد ...
راستش رو بخوای فکر نمیکنم حالا حالاهااااااااااااااااا خودم بتونم حمامت کنم ,البته زحمت حمام کردن تو رو خاله الهام هفته ای یک بار میکشه ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی