اولین بلند شدن و ایستادن ...
امروز روز اولین ها بود ...
اولین خرابکاری ...
اولین تاتی طولانی با خاله مریم تو خونه بابااینا ...
و اولین روزی که خودت از حالت نشسته بلند شدی و ایستادی ...
امروز رفتیم خونه بابااینا پیش خاله فری و خاله مریم که با خاله مریم تاتی کنان تا ته پذیرایی خونه بابااینا رفتی و برگشتی ...
قربون قدم برداشتنت ,از همون 3 ماهگی هم هر وقت می ایستادوندیمت میخواستی قدم برداری ,یعنی کامل زانوهات رو خم میکردی ...
بعد هم رفتیم خونه مامان جون اینا که روی پای مامان جون که نشسته بودی بعد از چند بار تلاش بلند شدی و ایستادی ...
البته یه چند روزی بود که توی خونه بلوز من رو میگرفتی و سعی میکردی بلند شی و گاها تا نیمه هم موفق میشدی ...
فقط شانس آوردیم که مامان جون حواسش بهت بود و گرفتت والا خدای نکرده با صورت میخوردی زمین ...
قدم هات روی چشمام مامان ,مبارکه !
اول بازی با پستونک که این روزا بزرگترین تفریحته !!!
یهویی شیرجه زدی و لبه تشکت رو گرفتی ...
بعد هم از روی پای مامان جون بلند شدی و ایستادی ...