کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

ای بابا !

1391/12/21 12:08
نویسنده : مامان زهرا
341 بازدید
اشتراک گذاری

یادش به خیر ...

 

یادش به خیر انقدر با وسواس سبزی خوردن رو پاک میکردم که همه مسخره ام میکردن !!!

امروز صبح خاله الهام اومد بهمون سر بزنه که دیدم واسمون سبزی خوردن خریده ,وقتی که رفت اومدم سبزی ها رو پاک کنم (تازه از این دسته ای ها) که شما از خواب بیدار شدی ...

گذاشتمت توی روروئکت که بعد از چند دقیقه غرغر کردی ,دستم رو با صابون شستم و درت آوردم ...

بردمت توی آشپزخونه و چند تا لگن کوچولو گذاشتم جلوت که بازی کنی و بعد از چند دقیقه باز غرغر کردی ,دستم رو با صابون شستم و بلندت کردم ...

نشوندمت توی قارچ بادیت و اسباب بازی هات رو ریختم جلوت و بعد از چند دقیقه باز هم غرغر کردی ,دستم رو با صابون شستم و آوردمت بیرون ...

خلاصه که سبزیه هنوز وسط آشپزخونه توی سینیه و شما روی پای من خوابیدی و داری شیر میخوری و بعله داری یه کارایی میکنی !

اما چرااااااا !؟

همین دو ساعت پیش که !؟

فدات بشم !

 

قربونت برم ,فدای سرت عزیزم ,اصلا ما سبزی خوردن نخواستیم !!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)