اولین ایستادن !
یه چند وقتیه که دست هات رو به ما یا هر چیزی که دم دستت باشه بند میکنی تا بلند شی و معمولا هم با کمک ما بلند میشی و می ایستی ...
جدیدا هم دست هات رو ول میکنی و با پاهای باز حدودا 15-10 ثانیه می ایستی و زمانی که متوجه میشی خودت ایستادی چشمهات رو سریع به هم میزنی و میترسی و یا میشینی یا به سمت جلو خودت رو پرتاب میکنی ...
مثلا همین دیشب حدودا 20 ثانیه رو به روی من ایستادی ...
و اما امروز مامان رو تا مرز سکته بردی گلم ...
ظهر رفته بودیم حمام و طبق معمول شما توی وان بازی میکردی و من هم سرم رو زیر دوش میشستم که یهو چشمهام رو باز کردم و دیدم که شما لبه های وان رو گرفتی و ایستادی ...
سکته کردم !!!
اول نشوندمت و یه چند ثانیه ای تنفس گرفتم و بعد بهت گفتم :این چه کاریه مامان !؟نمیگی با سر میخوری زمین !؟
از اون موقع تا حالا هم همش دارم به این فکر میکنم که توی وان پر آب چه طوری تونستی خودت رو کنترل کنی که پات لیز نخوره !؟
خلاصه که ایستادنت مبارک گلم ...
اما فکر کنم دوباره باید مثل دوران کوچولویی هات جدا جدا بریم حمام تا من شش دنگ حواسم به شما باشه ...