کیان خان جانکیان خان جان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

مینویسم برای قاصدکم !

اولین ایستادن !

1392/1/22 16:48
نویسنده : مامان زهرا
423 بازدید
اشتراک گذاری

یه چند وقتیه که دست هات رو به ما یا هر چیزی که دم دستت باشه بند میکنی تا بلند شی و معمولا هم با کمک ما بلند میشی و می ایستی ...

جدیدا هم دست هات رو ول میکنی و با پاهای باز حدودا 15-10 ثانیه می ایستی و زمانی که متوجه میشی خودت ایستادی چشمهات رو سریع به هم میزنی و میترسی و یا میشینی یا به سمت جلو خودت رو پرتاب میکنی ...

 

مثلا همین دیشب حدودا 20 ثانیه رو به روی من ایستادی ...

 

و اما امروز مامان رو تا مرز سکته بردی گلم ...

 

ظهر رفته بودیم حمام و طبق معمول شما توی وان بازی میکردی و من هم سرم رو زیر دوش میشستم که یهو چشمهام رو باز کردم و دیدم که شما لبه های وان رو گرفتی و ایستادی ...

 

سکته کردم !!!

 

اول نشوندمت و یه چند ثانیه ای تنفس گرفتم و بعد بهت گفتم :این چه کاریه مامان !؟نمیگی با سر میخوری زمین !؟

از اون موقع تا حالا هم همش دارم به این فکر میکنم که توی وان پر آب چه طوری تونستی خودت رو کنترل کنی که پات لیز نخوره !؟

 

خلاصه که ایستادنت مبارک گلم ...

اما فکر کنم دوباره باید مثل دوران کوچولویی هات جدا جدا بریم حمام تا من شش دنگ حواسم به شما باشه ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

برادر sunny خانم
22 فروردین 92 21:04
سلام ما همين عصري يك فكر بكر به سرمون زد،اگه ميشه اين كيان خان رو اپلودشون كنيد ما هم قول ميديم يك كوچولو در حد نيم ساعت فقط،دانلودشون كنيم يك دلي از عزا در بياريم اي بچلونيمش اي بچلونيمممممم
پ ن: ترجيحأ شيرشو خورده باشه،خوابشم زده باشه بعد اپلود كنيد!
ممنون:-)



خواهش میکنم ,حتما !
راستی شما خودتون بچه دارین ؟؟؟

برادر sunnyخانم
23 فروردین 92 15:16
سلام بچه؟؟؟!!!(البته ٤٥تا بچه دارم كه همشون بزرگن و تو هنرستان بهشون درس ميدم)
نه ،من و خواهري هردو مجرديم و در يك شهر دور از خونوادمونيم، وقتاي كه از سر كار برميگرديمو خسته ايم ميشينيم عكساي كيان خانو ميبينيم بر رفع خستگي عاليه دوست داريم از نزديك بچلونيمش!



موفق باشین ,ان شاالله که خدا بعدنا یه نی نی خوشمل بهتون میده !

لطف دارین به من و کیان !

آرام
23 فروردین 92 21:34
ای جان دیگه واقعا نمیشه ازشون چشم برداشت



والا چند شبه با چشمهای باز میخوابم آرام جون ,میترسم پاشه تو تختش بایسته !

یه نی نی توو خواب و رویا
24 فروردین 92 1:08