اولین خنده ...
امروز من و بابایی رو غرق شادی کردی مامان جون ...
امروز توی 28 روزگیت ساعت 3:10 دقیقه بعد از ظهر بود که توی بغل بابایی و جلوی تلویزیون با هم نشسته بودین و بابایی داشت با شما صحبت میکرد که شما با صدای بلند شروع به خندیدن کردی و من و بابایی رو ذوق زده کردی ...
قربون اون خنده هات با دهان بی دندون که وقتی میخندی لثه های خوشگلت رو به مامان و بابا نشون میدی !
دلم میخواد همیشه بخندی گلم ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی