یلـــــــــــدای ۱۳۹۲ ...
یادش به خیر ،بیشتر شبای یلدا (اون موقع ها که بچه بودیم و مامان و بابا هم بودن) یا میرفتیم خونه خاله مهین یا خونه دایی بهمن ،خیلی خوش میگذشت ... بعدشم که هر سال غریبانه خواهر و برادری دور هم جمع میشدیم ،ای روزگار ... از سالی که من و بابایی ازدواج کردیم هم تقریبا همه شب یلداها رو خونه خودمون بودیم ! سال اول عروسیمون که خانواده من به رسم خودمون برام شب چله ای آوردن و فکر کنم یک سال هم خونه مامان جون اینا بودیم ... پارسال هم که خونه خاله پری قم بودیم و شب یلدایی در کار نبود !!! اما امسال ... پریشب که جمعه شب باشه من و شما و بابایی رفتیم بیرون و من از مرکز خرید گلستان شهرک غرب یه دونه کت خیلی خوشگل nina matilda واسه دخمل عمه لیلا خرید...