مادری ...
یادش به خیر ... همه میگفتن :این زهرا بچه دار شه ،ببینیم چه جوری بچه بزرگ میکنه با این همه ادا اطوار !؟ دایی حمید همیشه میگفت :ای خدا ،من باشم و بچه داری تو رو ببینم !!! انقدر که غر و لند میکردم که بچه هاتونو اینطوری کنین ،اونطوری کنین ... یه وقتایی دیگه خاله الهام و زندایی زهرا جوابمم نمیدادن ،فقط بهم یه لبخند میزدن که یعنی شب دراز است و قلندر بیدار !!! یادش به خیر ... همه میگفتن :این زهرا بچه دار شه ،ببینیم چه جوری بچه بزرگ میکنه با این همه ادا اطوار !؟ دایی حمید همیشه میگفت :ای خدا ،من باشم و بچه داری تو رو ببینم !!! انقدر که غر و لند میکردم که بچه هاتونو اینطوری کنین ،اونطوری کنین ... یه وقتایی ...